vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4135

title of 4135
۳۶۳۷Nآمده اول به اقلیم جماد * و ز جمادی در نباتی اوفتاد
۳۶۳۸Nسالها اندر نباتی عمر کرد * وز جمادی یاد ناورد از نبرد
۳۶۳۹Nو ز نباتی چون به حیوانی فتاد * نامدش حال نباتی هیچ یاد
۳۶۴۰Nجز همین میلی که دارد سوی آن * خاصه در وقت بهار و ضیمران
۳۶۴۱Nهمچو میل کودکان با مادران * سر میل خود نداند در لبان
۳۶۴۲Nهمچو میل مفرط هر نو مرید * سوی آن پیر جوان بخت مجید
۳۶۴۳Nجزو عقل این از آن عقل کل است * جنبش این سایه ز آن شاخ گل است
۳۶۴۴Nسایه‌اش فانی شود آخر در او * پس بداند سر میل و جستجو
۳۶۴۵Nسایه‌ی شاخ دگر ای نیک بخت * کی بجنبد گر نجنبد این درخت
۳۶۴۶Nباز از حیوان سوی انسانی‌اش * می‌کشید آن خالقی که دانی‌اش
۳۶۴۷Nهمچنین اقلیم تا اقلیم رفت * تا شد اکنون عاقل و دانا و زفت
۳۶۴۸Nعقلهای اولینش یاد نیست * هم از این عقلش تحول کردنی است
۳۶۴۹Nتا رهد زین عقل پر حرص و طلب * صد هزاران عقل بیند بو العجب
۳۶۵۰Nگر چه خفته گشت و شد ناسی ز پیش * کی گذارندش در آن نسیان خویش
۳۶۵۱Nباز از آن خوابش به بیداری کشند * که کند بر حالت خود ریش‌خند
۳۶۵۲Nکه چه غم بود آن که می‌خوردم به خواب * چون فراموشم شد احوال صواب
۳۶۵۳Nچون ندانستم که آن غم و اعتلال * فعل خواب است و فریب است و خیال
۳۶۵۴Nهمچنان دنیا که حلم نایم است * خفته پندارد که این خود دایم است
۳۶۵۵Nتا بر آید ناگهان صبح اجل * وارهد از ظلمت ظن و دغل
۳۶۵۶Nخنده‌اش گیرد از آن غمهای خویش * چون ببیند مستقر و جای خویش
۳۶۵۷Nهر چه تو در خواب بینی نیک و بد * روز محشر یک به یک پیدا شود
۳۶۵۸Nآن چه کردی اندر این خواب جهان * گرددت هنگام بیداری عیان
۳۶۵۹Nتا نپنداری که این بد کردنی است * اندر این خواب و ترا تعبیر نیست
۳۶۶۰Nبلکه این خنده بود گریه و زفیر * روز تعبیر ای ستمگر بر اسیر
۳۶۶۱Nگریه و درد و غم و زاری خود * شادمانی دان به بیداری خود
۳۶۶۲Nای دریده پوستین یوسفان * گرگ برخیزی از این خواب گران
۳۶۶۳Nگشته گرگان یک به یک خوهای تو * می‌درانند از غضب اعضای تو
۳۶۶۴Nخون نخسبد بعد مرگت در قصاص * تو مگو که مردم و یابم خلاص
۳۶۶۵Nاین قصاص نقد حیلت سازی است * پیش زخم آن قصاص این بازی است
۳۶۶۶Nزین لعب خوانده‌ست دنیا را خدا * کاین جزا لعب است پیش آن جزا
۳۶۶۷Nاین جزا تسکین جنگ و فتنه است * آن چو اخصاء است و این چون ختنه است