vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4133

title of 4133
۳۵۴۴Nآن زنی می‌خواست تا با مول خود * بر زند در پیش شوی گول خود
۳۵۴۵Nپس به شوهر گفت زن کای نیک بخت * من بر آیم میوه چیدن بر درخت
۳۵۴۶Nچون بر آمد بر درخت آن زن گریست * چون ز بالا سوی شوهر بنگریست
۳۵۴۷Nگفت شوهر را که ای مأبون رد * کیست آن لوطی که بر تو می‌فتد
۳۵۴۸Nتو به زیر او چو زن بغنوده‌ای * ای فلان تو خود مخنث بوده‌ای
۳۵۴۹Nگفت شوهر نه سرت گویی بگشت * ور نه اینجا نیست غیر من به دشت
۳۵۵۰Nزن مکرر کرد کان با برطله * کیست بر پشتت فرو خفته هله
۳۵۵۱Nگفت ای زن هین فرود آ از درخت * که سرت گشت و خرف گشتی تو سخت
۳۵۵۲Nچون فرود آمد بر آمد شوهرش * زن کشید آن مول را اندر برش
۳۵۵۳Nگفت شوهر کیست آن ای روسپی * که به بالای تو آمد چون کپی
۳۵۵۴Nگفت زن نه نیست اینجا غیر من * هین سرت بر گشته شد هرزه متن
۳۵۵۵Nاو مکرر کرد بر زن آن سخن * گفت زن این هست از امرودبن
۳۵۵۶Nاز سر امرودبن من همچنان * کژ همی‌دیدم که تو ای قلتبان
۳۵۵۷Nهین فرود آ تا ببینی هیچ نیست * این همه تخییل از امروبنی است
۳۵۵۸Nهزل تعلیم است آن را جد شنو * تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
۳۵۵۹Nهر جدی هزل است پیش هازلان * هزلها جد است پیش عاقلان
۳۵۶۰Nکاهلان امرودبن جویند لیک * تا بدان امرودبن راهی است نیک
۳۵۶۱Nنقل کن ز امرودبن کاکنون بر او * گشته‌ای تو خیره چشم و خیره رو
۳۵۶۲Nاین منی و هستی اول بود * که بر او دیده کژ و احول بود
۳۵۶۳Nچون فرود آیی از این امرودبن * کژ نماند فکرت و چشم و سخن
۳۵۶۴Nیک درخت بخت بینی گشته این * شاخ او بر آسمان هفتمین
۳۵۶۵Nچون فرود آیی از او گردی جدا * مبدلش گرداند از رحمت خدا
۳۵۶۶Nزین تواضع که فرود آیی خدا * راست بینی بخشد آن چشم ترا
۳۵۶۷Nراست بینی گر بدی آسان و زب * مصطفی کی خواستی آن را ز رب
۳۵۶۸Nگفت بنما جزو جزو از فوق و پست * آن چنان که پیش تو آن جزو هست
۳۵۶۹Nبعد از آن بر رو بر آن امرودبن * که مبدل گشت و سبز از امر کُنْ
۳۵۷۰Nچون درخت موسوی شد این درخت * چون سوی موسی کشانیدی تو رخت
۳۵۷۱Nآتش او را سبز و خرم می‌کند * شاخ او إِنِّی أَنَا اللَّهُ‌ می‌زند
۳۵۷۲Nزیر ظلش جمله حاجاتت روا * این چنین باشد الهی کیمیا
۳۵۷۳Nآن منی و هستی‌ات باشد حلال * که در او بینی صفات ذو الجلال
۳۵۷۴Nشد درخت کژ مقوم حق نما * اصله ثابت و فرعه فی السما