vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4124

title of 4124
۳۲۵۹Nکل عالم صورت عقل کل است * کاوست بابای هر آنک اهل قل است
۳۲۶۰Nچون کسی با عقل کل کفران فزود * صورت کل پیش او هم سگ نمود
۳۲۶۱Nصلح کن با این پدر عاقی بهل * تا که فرش زر نماید آب و گل
۳۲۶۲Nپس قیامت نقد حال تو بود * پیش تو چرخ و زمین مبدل شود
۳۲۶۳Nمن که صلحم دایما با این پدر * این جهان چون جنت استم در نظر
۳۲۶۴Nهر زمان نو صورتی و نو جمال * تا ز نو دیدن فرو میرد ملال
۳۲۶۵Nمن همی‌بینم جهان را پر نعیم * آبها از چشمه‌ها جوشان مقیم
۳۲۶۶Nبانگ آبش می‌رسد در گوش من * مست می‌گردد ضمیر و هوش من
۳۲۶۷Nشاخه‌ها رقصان شده چون تایبان * برگها کف زن مثال مطربان
۳۲۶۸Nبرق آیینه‌ست لامع از نمد * گر نماید آینه تا چون بود
۳۲۶۹Nاز هزاران می‌نگویم من یکی * ز انکه آگنده‌ست هر گوش از شکی
۳۲۷۰Nپیش وهم این گفت مژده دادن است * عقل گوید مژده چه نقد من است