vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4085

title of 4085
۲۲۲۱Nآن یکی در وقت استنجا بگفت * که مرا با بوی جنت دار جفت
۲۲۲۲Nگفت شخصی خوب ورد آورده‌ای * لیک سوراخ دعا گم کرده‌ای
۲۲۲۳Nاین دعا چون ورد بینی بود چون * ورد بینی را تو آوردی به کون
۲۲۲۴Nرایحه‌ی جنت ز بینی یافت حر * رایحه‌ی جنت کی آید از دبر
۲۲۲۵Nای تواضع برده پیش ابلهان * وی تکبر برده تو پیش شهان
۲۲۲۶Nآن تکبر بر خسان خوب است و چست * هین مرو معکوس عکسش بند تست
۲۲۲۷Nاز پی سوراخ بینی رست گل * بو وظیفه‌ی بینی آمد ای عتل
۲۲۲۸Nبوی گل بهر مشام است ای دلیر * جای آن بو نیست این سوراخ زیر
۲۲۲۹Nکی از اینجا بوی خلد آید ترا * بو ز موضع جو اگر باید ترا
۲۲۳۰Nهمچنین حب الوطن باشد درست * تو وطن بشناس ای خواجه نخست
۲۲۳۱Nگفت آن ماهی زیرک ره کنم * دل ز رای و مشورتشان بر کنم
۲۲۳۲Nنیست وقت مشورت هین راه کن * چون علی تو آه اندر چاه کن
۲۲۳۳Nمحرم آن آه کمیاب است بس * شب رو و پنهان روی کن چون عسس
۲۲۳۴Nسوی دریا عزم کن زین آبگیر * بحر جو و ترک این گرداب گیر
۲۲۳۵Nسینه را پا ساخت می‌رفت آن حذور * از مقام با خطر تا بحر نور
۲۲۳۶Nهمچو آهو کز پی او سگ بود * می‌دود تا در تنش یک رگ بود
۲۲۳۷Nخواب خرگوش و سگ اندر پی خطاست * خواب خود در چشم ترسنده کجاست
۲۲۳۸Nرفت آن ماهی ره دریا گرفت * راه دور و پهنه‌ی پهنا گرفت
۲۲۳۹Nرنجها بسیار دید و عاقبت * رفت آخر سوی امن و عافیت
۲۲۴۰Nخویشتن افکند در دریای ژرف * که نیابد حد آن را هیچ طرف
۲۲۴۱Nپس چو صیادان بیاوردند دام * نیم عاقل را از آن شد تلخ کام
۲۲۴۲Nگفت اه من فوت کردم فرصه را * چون نگشتم همره آن رهنما
۲۲۴۳Nناگهان رفت او و لیکن چون که رفت * می‌ببایستم شدن در پی به تفت
۲۲۴۴Nبر گذشته حسرت آوردن خطاست * باز ناید رفته یاد آن هباست