vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4076

title of 4076
۱۹۹۲Nیک سریه می‌فرستادی رسول * بهر جنگ کافر و دفع فضول
۱۹۹۳Nیک جوانی را گزید او از هذیل * میر لشکر کردش و سالار خیل
۱۹۹۴Nاصل لشکر بی‌گمان سرور بود * قوم بی‌سرور تن بی‌سر بود
۱۹۹۵Nاین همه که مرده و پژمرده‌ای * ز آن بود که ترک سرور کرده‌ای
۱۹۹۶Nاز کسل و ز بخل و ز ما و منی * می‌کشی سر خویش را سر می‌کنی
۱۹۹۷Nهمچو استوری که بگریزد ز بار * او سر خود گیرد اندر کوهسار
۱۹۹۸Nصاحبش در پی دوان کای خیره‌سر * هر طرف گرگی است اندر قصد خر
۱۹۹۹Nگر ز چشمم این زمان غایب شوی * پیشت آید هر طرف گرگ قوی
۲۰۰۰Nاستخوانت را بخاید چون شکر * که نبینی زندگانی را دگر
۲۰۰۱Nآن مگیر آخر بمانی از علف * آتش از بی‌هیزمی گردد تلف
۲۰۰۲Nهین بمگریز از تصرف کردنم * و ز گرانی بار که جانت منم
۲۰۰۳Nتو ستوری هم که نفست غالب است * حکم غالب را بود ای خود پرست
۲۰۰۴Nخر نخواندت اسب خواندت ذو الجلال * اسب تازی را عرب گوید تعال
۲۰۰۵Nمیر آخور بود حق را مصطفی * بهر استوران نفس پر جفا
۲۰۰۶Nقُلْ تَعالَوْا گفت از جذب کرم * تا ریاضتتان دهم من رایضم
۲۰۰۷Nنفسها را تا مروض کرده‌ام * زین ستوران بس لگدها خورده‌ام
۲۰۰۸Nهر کجا باشد ریاضت باره‌ای * از لگدهایش نباشد چاره‌ای
۲۰۰۹Nلاجرم اغلب بلا بر انبیاست * که ریاضت دادن خامان بلاست
۲۰۱۰Nسکسکانید از دمم یرغا روید * تا یواش و مرکب سلطان شوید
۲۰۱۱Nقُلْ تَعالَوْا قُلْ تَعالَوْا گفت رب * ای ستوران رمیده از ادب
۲۰۱۲Nگر نیایند ای نبی غمگین مشو * ز آن دو بی‌تمکین تو پر از کین مشو
۲۰۱۳Nگوش بعضی زین تعالواها کر است * هر ستوری را صطبلی دیگر است
۲۰۱۴Nمنهزم گردند بعضی زین ندا * هست هر اسبی طویله‌ی او جدا
۲۰۱۵Nمنقبض گردند بعضی زین قصص * ز انکه هر مرغی جدا دارد قفص
۲۰۱۶Nخود ملایک نیز ناهمتا بدند * زین سبب بر آسمان صف صف شدند
۲۰۱۷Nکودکان گر چه به یک مکتب درند * در سبق هر یک ز یک بالاترند
۲۰۱۸Nمشرقی و مغربی را حسهاست * منصب دیدار حس چشم راست
۲۰۱۹Nصد هزاران گوشها گر صف زنند * جمله محتاجان چشم روشنند
۲۰۲۰Nباز صف گوشها را منصبی * در سماع جان و اخبار و نبی
۲۰۲۱Nصد هزاران چشم را آن راه نیست * هیچ چشمی از سماع آگاه نیست
۲۰۲۲Nهمچنین هر حس یک یک می‌شمر * هر یکی معزول از آن کار دگر
۲۰۲۳Nپنج حس ظاهر و پنج اندرون * ده صف‌اند اندر قیام الصافون
۲۰۲۴Nهر کسی کاو از صف دین سرکش است * می‌رود سوی صفی کان ناخوش است
۲۰۲۵Nتو ز گفتار تَعالَوْا کم مکن * کیمیای بس شگرف است این سخن
۲۰۲۶Nگر مسی گردد ز گفتارت نفیر * کیمیا را هیچ از وی وامگیر
۲۰۲۷Nاین زمان گر بست نفس ساحرش * گفت تو سودش کند در آخرش
۲۰۲۸Nقُلْ تَعالَوْا قُلْ تَعالَوْا ای غلام * هین که ان اللَّه یدعو للسلام
۲۰۲۹Nخواجه باز آ از منی و از سری * سروری جو کم طلب کن سروری