vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4072

title of 4072
۱۸۹۷Nباد بر تخت سلیمان رفت کژ * پس سلیمان گفت بادا کژ مغژ
۱۸۹۸Nباد هم گفت ای سلیمان کژ مرو * ور روی کژ از کژم خشمین مشو
۱۸۹۹Nاین ترازو بهر این بنهاد حق * تا رود انصاف ما را در سبق
۱۹۰۰Nاز ترازو کم کنی من کم کنم * تا تو با من روشنی من روشنم
۱۹۰۱Nهمچنین تاج سلیمان میل کرد * روز روشن را بر او چون لیل کرد
۱۹۰۲Nگفت تاجا کژ مشو بر فرق من * آفتابا کم مشو از شرق من
۱۹۰۳Nراست می‌کرد او به دست آن تاج را * باز کژ می‌شد بر او تاج ای فتی
۱۹۰۴Nهشت بارش راست کرد و گشت کژ * گفت تاجا چیست آخر کژ مغژ
۱۹۰۵Nگفت اگر صد ره کنی تو راست من * کژ روم چون کژ روی ای موتمن
۱۹۰۶Nپس سلیمان اندرونه راست کرد * دل بر آن شهوت که بودش کرد سرد
۱۹۰۷Nبعد از آن تاجش همان دم راست شد * آن چنان که تاج را می‌خواست شد
۱۹۰۸Nبعد از آنش کژ همی‌کرد او به قصد * تاج وا می‌گشت تارک جو به قصد
۱۹۰۹Nهشت کرت کژ بکرد آن مهترش * راست می‌شد تاج بر فرق سرش
۱۹۱۰Nتاج ناطق گشت کای شه ناز کن * چون فشاندی پر ز گل پرواز کن
۱۹۱۱Nنیست دستوری کز این من بگذرم * پرده‌های غیب این بر هم درم
۱۹۱۲Nبر دهانم نه تو دست خود ببند * مر دهانم را ز گفت ناپسند
۱۹۱۳Nپس ترا هر غم که پیش آید ز درد * بر کسی تهمت منه بر خویش گرد
۱۹۱۴Nظن مبر بر دیگری ای دوستکام * آن مکن که می‌سگالید آن غلام
۱۹۱۵Nگاه جنگش با رسول و مطبخی * گاه خشمش با شهنشاه سخی
۱۹۱۶Nهمچو فرعونی که موسی هشته بود * طفلکان خلق را سر می‌ربود
۱۹۱۷Nآن عدو در خانه‌ی آن کوردل * او شده اطفال را گردن گسل
۱۹۱۸Nتو هم از بیرون بدی با دیگران * و اندرون خوش گشته با نفس گران
۱۹۱۹Nخود عدویت اوست قندش می‌دهی * و ز برون تهمت به هر کس می‌نهی
۱۹۲۰Nهمچو فرعونی تو کور و کوردل * با عدو خوش بی‌گناهان را مذل
۱۹۲۱Nچند فرعونا کشی بی‌جرم را * می‌نوازی مر تن پر غرم را
۱۹۲۲Nعقل او بر عقل شاهان می‌فزود * حکم حق بی‌عقل و کورش کرده بود
۱۹۲۳Nمهر حق بر چشم و بر گوش خرد * گر فلاطون است حیوانش کند
۱۹۲۴Nحکم حق بر لوح می‌آید پدید * آن چنان که حکم غیب بایزید