vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4069

title of 4069
۱۸۳۴Nگفت زین سو بوی یاری می‌رسد * کاندر این ده شهریاری می‌رسد
۱۸۳۵Nبعد چندین سال می‌زاید شهی * می‌زند بر آسمانها خرگهی
۱۸۳۶Nرویش از گلزار حق گلگون بود * از من او اندر مقام افزون بود
۱۸۳۷Nچیست نامش گفت نامش بو الحسن * حلیه‌اش وا گفت ز ابرو و ذقن
۱۸۳۸Nقد او و رنگ او و شکل او * یک به یک وا گفت از گیسو و رو
۱۸۳۹Nحلیه‌های روح او را هم نمود * از صفات و از طریقه و جا و بود
۱۸۴۰Nحلیه‌ی تن همچو تن عاریتی است * دل بر آن کم نه که آن یک ساعتی است
۱۸۴۱Nحلیه‌ی روح طبیعی هم فناست * حلیه‌ی آن جان طلب کان بر سماست
۱۸۴۲Nجسم او همچون چراغی بر زمین * نور او بالای سقف هفتمین
۱۸۴۳Nآن شعاع آفتاب اندر وثاق * قرص او اندر چهارم چار طاق
۱۸۴۴Nنقش گل در زیر بینی بهر لاغ * بوی گل بر سقف و ایوان دماغ
۱۸۴۵Nمرد خفته در عدن دیده فرق * عکس آن بر جسم افتاده عرق
۱۸۴۶Nپیرهن در مصر رهن یک حریص * پر شده کنعان ز بوی آن قمیص
۱۸۴۷Nبر نبشتند آن زمان تاریخ را * از کباب آراستند آن سیخ را
۱۸۴۸Nچون رسید آن وقت و آن تاریخ راست * زاده شد آن شاه و نرد ملک باخت
۱۸۴۹Nاز پس آن سالها آمد پدید * بو الحسن بعد وفات بایزید
۱۸۵۰Nجمله‌ی خوهای او ز امساک و جود * آن چنان آمد که آن شه گفته بود
۱۸۵۱Nلوح محفوظ است او را پیشوا * از چه محفوظ است محفوظ از خطا
۱۸۵۲Nنه نجوم است و نه رمل است و نه خواب * وحی حق و الله اعلم بالصواب
۱۸۵۳Nاز پی رو پوش عامه در بیان * وحی دل گویند آن را صوفیان
۱۸۵۴Nوحی دل گیرش که منظر گاه اوست * چون خطا باشد چو دل آگاه اوست
۱۸۵۵Nمومنا بنظر به نور اللَّه شدی * از خطا و سهو ایمن آمدی