vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4053

title of 4053
۱۴۳۶Nبد گهر را علم و فن آموختن * دادن تیغ است دست راه زن
۱۴۳۷Nتیغ دادن در کف زنگی مست * به که آید علم ناکس را به دست
۱۴۳۸Nعلم و مال و منصب و جاه و قران * فتنه آمد در کف بد گوهران
۱۴۳۹Nپس غزا زین فرض شد بر مومنان * تا ستانند از کف مجنون سنان
۱۴۴۰Nجان او مجنون تنش شمشیر او * واستان شمشیر را ز آن زشت خو
۱۴۴۱Nآن چه منصب می‌کند با جاهلان * از فضیحت کی کند صد ارسلان
۱۴۴۲Nعیب او مخفی است چون آلت بیافت * مارش از سوراخ بر صحرا شتافت
۱۴۴۳Nجمله صحرا مار و کژدم پر شود * چون که جاهل شاه حکم مر شود
۱۴۴۴Nمال و منصب ناکسی کارد به دست * طالب رسوایی خویش او شده‌ست
۱۴۴۵Nیا کند بخل و عطاها کم دهد * یا سخا آرد به ناموضع نهد
۱۴۴۶Nشاه را در خانه‌ی بی‌ذق نهد * این چنین باشد عطا کاحمق دهد
۱۴۴۷Nحکم چون در دست گم راهی فتاد * جاه پندارید در چاهی فتاد
۱۴۴۸Nره نمی‌داند قلاووزی کند * جان زشت او جهان سوزی کند
۱۴۴۹Nطفل راه فقر چون پیری گرفت * پی روان را غول ادباری گرفت
۱۴۵۰Nکه بیا که ماه بنمایم ترا * ماه را هرگز ندید آن بی‌صفا
۱۴۵۱Nچون نمایی چون ندیده ستی به عمر * عکس مه در آب هم ای خام غمر
۱۴۵۲Nاحمقان سرور شده‌ستند و ز بیم * عاقلان سرها کشیده در گلیم