vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4048

title of 4048
۱۲۶۳Nور چه عقلت هست با عقل دگر * یار باش و مشورت کن ای پدر
۱۲۶۴Nبا دو عقل از بس بلاها وارهی * پای خود بر اوج گردونها نهی
۱۲۶۵Nدیو گر خود را سلیمان نام کرد * ملک برد و مملکت را رام کرد
۱۲۶۶Nصورت کار سلیمان دیده بود * صورت اندر سر دیوی می‌نمود
۱۲۶۷Nخلق گفتند این سلیمان بی‌صفاست * از سلیمان تا سلیمان فرق‌هاست
۱۲۶۸Nاو چو بیداری است این همچون وسن * همچنان که آن حسن با این حسن
۱۲۶۹Nدیو می‌گفتی که حق بر شکل من * صورتی کرده ست خوش بر اهرمن
۱۲۷۰Nدیو را حق صورت من داده است * تا نیندازد شما را او به شست
۱۲۷۱Nگر پدید آید به دعوی زینهار * صورت او را مدارید اعتبار
۱۲۷۲Nدیوشان از مکر این می‌گفت لیک * می‌نمود این عکس در دلهای نیک
۱۲۷۳Nنیست بازی با ممیز خاصه او * که بود تمییز و عقلش غیب گو
۱۲۷۴Nهیچ سحر و هیچ تلبیس و دغل * می‌نبندد پرده بر اهل دول
۱۲۷۵Nپس همی‌گفتند با خود در جواب * باژگونه می‌روی ای کج خطاب
۱۲۷۶Nباژگونه رفت خواهی همچنین * سوی دوزخ اسفل اندر سافلین
۱۲۷۷Nاو اگر معزول گشته است و فقیر * هست در پیشانی‌اش بدر منیر
۱۲۷۸Nتو اگر انگشتری را برده‌ای * دوزخی چون زمهریر افسرده‌ای
۱۲۷۹Nما به بوش و عارض و طاق و طرنب * سر کجا که خود همی‌ننهیم سنب
۱۲۸۰Nور به غفلت ما نهیم او را جبین * پنجه‌ی مانع بر آید از زمین
۱۲۸۱Nکه منه آن سر مر این سر زیر را * هین مکن سجده مر این ادبار را
۱۲۸۲Nکردمی من شرح این بس جان فزا * گر نبودی غیرت و رشک خدا
۱۲۸۳Nهم قناعت کن تو بپذیر این قدر * تا بگویم شرح این وقتی دگر
۱۲۸۴Nنام خود کرده سلیمان نبی * روی پوشی می‌کند بر هر صبی
۱۲۸۵Nدر گذر از صورت و از نام خیز * از لقب و ز نام در معنی گریز
۱۲۸۶Nپس بپرس از حد او و ز فعل او * در میان حد و فعل او را بجو