vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4037

title of 4037
۹۰۳Nگفت عفریتی که تختش را به فن * حاضر آرم تا تو زین مجلس شدن
۹۰۴Nگفت آصف من به اسم اعظمش * حاضر آرم پیش تو در یک دمش
۹۰۵Nگر چه عفریت اوستاد سحر بود * لیک آن از نفخ آصف رو نمود
۹۰۶Nحاضر آمد تخت بلقیس آن زمان * لیک ز آصف نز فن عفریتیان
۹۰۷Nگفت حمد اللَّه بر این و صد چنین * که بدیده‌ستم ز رب العالمین
۹۰۸Nپس نظر کرد آن سلیمان سوی تخت * گفت آری گول گیری ای درخت
۹۰۹Nپیش چوب و پیش سنگ نقش کند * ای بسا گولان که سرها می‌نهند
۹۱۰Nساجد و مسجود از جان بی‌خبر * دیده از جان جنبشی و اندک اثر
۹۱۱Nدیده در وقتی که شد حیران و دنگ * که سخن گفت و اشارت کرد سنگ
۹۱۲Nنرد خدمت چون به ناموضع بباخت * شیر سنگین را شقی شیری شناخت
۹۱۳Nاز کرم شیر حقیقی کرد جود * استخوانی سوی سگ انداخت زود
۹۱۴Nگفت گر چه نیست آن سگ بر قوام * لیک ما را استخوان لطفی است عام