vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4015

title of 4015
۳۵۳Nمرتضی را گفت روزی یک عنود * کاو ز تعظیم خدا آگه نبود
۳۵۴Nبر سر بامی و قصری بس بلند * حفظ حق را واقفی ای هوشمند
۳۵۵Nگفت آری او حفیظ است و غنی * هستی ما را ز طفلی و منی
۳۵۶Nگفت خود را اندر افکن هین ز بام * اعتمادی کن به حفظ حق تمام
۳۵۷Nتا یقین گردد مرا ایقان تو * و اعتقاد خوب با برهان تو
۳۵۸Nپس امیرش گفت خامش کن برو * تا نگردد جانت زین جرات گرو
۳۵۹Nکی رسد مر بنده را که با خدا * آزمایش پیش آرد ز ابتلا
۳۶۰Nبنده را کی زهره باشد کز فضول * امتحان حق کند ای گیج گول
۳۶۱Nآن خدا را می‌رسد کاو امتحان * پیش آرد هر دمی با بندگان
۳۶۲Nتا بما ما را نماید آشکار * که چه داریم از عقیده در سرار
۳۶۳Nهیچ آدم گفت حق را که ترا * امتحان کردم در آن جرم و خطا
۳۶۴Nتا ببینم غایت حلمت شها * اه که را باشد مجال این که را
۳۶۵Nعقل تو از بس که آمد خیره‌سر * هست عذرت از گناه تو بتر
۳۶۶Nآن که او افراشت سقف آسمان * تو چه دانی کردن او را امتحان
۳۶۷Nای ندانسته تو شر و خیر را * امتحان خود را کن آن گه غیر را
۳۶۸Nامتحان خود چو کردی ای فلان * فارغ آیی ز امتحان دیگران
۳۶۹Nچون بدانستی که شکر دانه‌ای * پس بدانی کاهل شکر خانه‌ای
۳۷۰Nپس بدان بی‌امتحانی که اله * شکری نفرستدت ناجایگاه
۳۷۱Nاین بدان بی‌امتحان از علم شاه * چون سری نفرستدت در پایگاه
۳۷۲Nهیچ عاقل افکند در ثمین * در میان مستراحی پر چمین
۳۷۳Nز انکه گندم را حکیم آگهی * هیچ نفرستد به انبار کهی
۳۷۴Nشیخ را که پیشوا و رهبر است * گر مریدی امتحان کرد او خر است
۳۷۵Nامتحانش گر کنی در راه دین * هم تو گردی ممتحن ای بی‌یقین
۳۷۶Nجرات و جهلت شود عریان و فاش * او برهنه کی شود ز آن افتتاش
۳۷۷Nگر بیاید ذره سنجد کوه را * بر درد ز آن که ترازوش ای فتی
۳۷۸Nکز قیاس خود ترازو می‌تند * مرد حق را در ترازو می‌کند
۳۷۹Nچون نگنجد او به میزان خرد * پس ترازوی خرد را بر درد
۳۸۰Nامتحان همچون تصرف دان در او * تو تصرف بر چنان شاهی مجو
۳۸۱Nچه تصرف کرد خواهد نقشها * بر چنان نقاش بهر ابتلا
۳۸۲Nامتحانی گر بدانست و بدید * نی که هم نقاش آن بر وی کشید
۳۸۳Nچه قدر باشد خود این صورت که بست * پیش صورتها که در علم وی است
۳۸۴Nوسوسه‌ی این امتحان چون آمدت * بخت بد دان کامد و گردن زدت
۳۸۵Nچون چنین وسواس دیدی زود زود * با خدا گرد و در آ اندر سجود
۳۸۶Nسجده‌گه را تر کن از اشک روان * کای خدا تو وارهانم زین گمان
۳۸۷Nآن زمان کت امتحان مطلوب شد * مسجد دین تو پر خروب شد