vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4014

title of 4014
۳۲۰Nدر جوابش بر گشاد آن یار لب * کز سوی ما روز و سوی تست شب
۳۲۱Nحیله‌های تیره اندر داوری * پیش بینایان چرا می‌آوری
۳۲۲Nهر چه در دل داری از مکر و رموز * پیش ما رسواست و پیدا همچو روز
۳۲۳Nگر بپوشیمش ز بنده پروری * تو چرا بی‌رویی از حد می‌بری
۳۲۴Nاز پدر آموز کآدم در گناه * خوش فرود آمد به سوی پایگاه
۳۲۵Nچون بدید آن عالم الاسرار را * بر دو پا استاد استغفار را
۳۲۶Nبر سر خاکستر انده نشست * از بهانه شاخ تا شاخی نجست
۳۲۷Nربنا انا ظلمنا گفت و بس * چون که جانداران بدید از پیش و پس
۳۲۸Nدید جانداران پنهان همچو جان * دور باش هر یکی تا آسمان
۳۲۹Nکه هلا پیش سلیمان مور باش * تا بنشکافد ترا این دور باش
۳۳۰Nجز مقام راستی یک دم مه ایست * هیچ لالا مرد را چون چشم نیست
۳۳۱Nکور اگر از پند پالوده شود * هر دمی او باز آلوده شود
۳۳۲Nآدما تو نیستی کور از نظر * لیک إذا جاء القضاء عمی البصر
۳۳۳Nعمرها باید به نادر گاه گاه * تا که بینا از قضا افتد به چاه
۳۳۴Nکور را خود این قضا همراه اوست * که مر او را اوفتادن طبع و خوست
۳۳۵Nدر حدث افتد نداند بوی چیست * از من است این بوی یا ز آلودگی است
۳۳۶Nور کسی بر وی کند مشکی نثار * هم ز خود داند نه از احسان یار
۳۳۷Nپس دو چشم روشن ای صاحب نظر * مر ترا صد مادر است و صد پدر
۳۳۸Nخاصه چشم دل که آن هفتاد توست * وین دو چشم حس خوشه چین اوست
۳۳۹Nای دریغا ره زنان بنشسته‌اند * صد گره زیر زبانم بسته‌اند
۳۴۰Nپای بسته چون رود خوش راهوار * بس گران بندی است این معذور دار
۳۴۱Nاین سخن اشکسته می‌آید دلا * کاین سخن در است غیرت آسیا
۳۴۲Nدر اگر چه خرد و اشکسته شود * توتیای دیده‌ی خسته شود
۳۴۳Nای در از اشکست خود بر سر مزن * کز شکستن روشنی خواهی شدن
۳۴۴Nهمچنین اشکسته بسته گفتنی است * حق کند آخر درستش کاو غنی است
۳۴۵Nگندم ار بشکست و از هم در سکست * بر دکان آمد که نک نان درست
۳۴۶Nتو هم ای عاشق چو جرمت گشت فاش * آب و روغن ترک کن اشکسته باش
۳۴۷Nآن که فرزندان خاص آدمند * نفحه‌ی انا ظلمنا می‌دمند
۳۴۸Nحاجت خود عرضه کن حجت مگو * همچو ابلیس لعین سخت رو
۳۴۹Nسخت رویی گر و را شد عیب پوش * در ستیز و سخت رویی رو بکوش
۳۵۰Nآن ابو جهل از پیمبر معجزی * خواست همچون کینه‌ور ترکی غزی
۳۵۱Nلیک آن صدیق حق معجز نخواست * گفت این رو خود نگوید جز که راست
۳۵۲Nکی رسد همچون تویی را کز منی * امتحان همچو من یاری کنی