vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4013

title of 4013
۳۰۶Nگفت عاشق امتحان کردم مگیر * تا ببینم تو حریفی یا ستیر
۳۰۷Nمن همی‌دانستمت بی‌امتحان * لیک کی باشد خبر همچون عیان
۳۰۸Nآفتابی نام تو مشهور و فاش * چه زیان است ار بکردم ابتلاش
۳۰۹Nتو منی من خویشتن را امتحان * می‌کنم هر روز در سود و زیان
۳۱۰Nانبیا را امتحان کرده عدات * تا شده ظاهر از ایشان معجزات
۳۱۱Nامتحان چشم خود کردم به نور * ای که چشم بد ز چشمان تو دور
۳۱۲Nاین جهان همچون خراب است و تو گنج * گر تفحص کردم از گنجت مرنج
۳۱۳Nز آن چنین بی‌خردگی کردم گزاف * تا زنم با دشمنان هر بار لاف
۳۱۴Nتا زبانم چون ترا نامی نهد * چشم از این دیده گواهیها دهد
۳۱۵Nگر شدم در راه حرمت راه زن * آمدم ای مه به شمشیر و کفن
۳۱۶Nجز به دست خود مبرم پا و سر * که از این دستم نه از دست دگر
۳۱۷Nاز جدایی باز می‌رانی سخن * هر چه خواهی کن و لیکن این مکن
۳۱۸Nدر سخن آباد این دم راه شد * گفت امکان نیست چون بی‌گاه شد
۳۱۹Nپوستها گفتیم و مغز آمد دفین * گر بمانیم این نماند همچنین