vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4004

title of 4004
۱۱۳Nگفت عیسی را یکی هشیار سر * چیست در هستی ز جمله صعب‌تر
۱۱۴Nگفتش ای جان صعب‌تر خشم خدا * که از آن دوزخ همی‌لرزد چو ما
۱۱۵Nگفت از این خشم خدا چه بود امان * گفت ترک خشم خویش اندر زمان
۱۱۶Nپس عوان که معدن این خشم گشت * خشم زشتش از سبع هم در گذشت
۱۱۷Nچه امیدستش به رحمت جز مگر * باز گردد ز آن صفت آن بی‌هنر
۱۱۸Nگر چه عالم را از ایشان چاره نیست * این سخن اندر ضلال افکندنی است
۱۱۹Nچاره نبود هر جهان را از چمین * لیک نبود آن چمین ماء معین