vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2105

سخن گفتن بزبان حال و فهم کردن آن
۳۶۲۵Qماجرای شمع با پروانه تو * بشنو و معنی گزین ز افسانه تو
۳۶۲۵Nماجرای شمع با پروانه نیز * بشنو و معنی گزین کن ای عزیز
۳۶۲۶Qگرچه گفتی نیست سرِّ گفت هست * هین ببالا پَر مپَر چون جغد پَست
۳۶۲۶Nگر چه گفتی نیست سر گفت هست * هین ببالا پر مپر چون جغد پست
۳۶۲۷Qگفت در شطرنج کین خانهٔ رخست * گفت خانه‌ از کجاش آمد بدَست
۳۶۲۷Nگفت در شطرنج کاین خانه‌ی رخ است * گفت خانه از کجاش آمد بدست
۳۶۲۸Qخانه را بخرید یا میراث یافت * فرّخ آنکس کاو سوی معنی شتافت
۳۶۲۸Nخانه را بخرید یا میراث یافت * فرخ آن کس کاو سوی معنی شتافت
۳۶۲۹Qگفت نحوی زَیْد عَمْراً قَدْ ضَرَب * گفت چونش کرد بی‌جُرمی ادب
۳۶۲۹Nگفت نحوی زید عمرا قد ضرب * گفت چونش کرد بی‌جرمی ادب
۳۶۳۰Qعَمرو را جُرمش چه بُد کان زَیدِ خام * بی‌گنه او را بزد همچون غلام
۳۶۳۰Nعمرو را جرمش چه بد کان زید خام * بی‌گنه او را بزد همچون غلام
۳۶۳۱Qگفت این پیمانهٔ معنی بود * گندمی بِستان که پیمانه است رَد
۳۶۳۱Nگفت این پیمانه‌ی معنی بود * گندمی بستان که پیمانه است رد
۳۶۳۲Qزید و عَمرو از بهرِ اعرابست و ساز * گر دروغست آن تو با اعراب ساز
۳۶۳۲Nزید و عمرو از بهر اعراب است و ساز * گر دروغ است آن تو با اعراب ساز
۳۶۳۳Qگفت نی من آن ندانم عَمرو را * زید چون زد بی‌گناه و بی‌خطا
۳۶۳۳Nگفت نه من آن ندانم عمرو را * زید چون زد بی‌گناه و بی‌خطا
۳۶۳۴Qگفت از ناچار و لاغی بر گشود * عَمرو یک واو فزون دزدیده بود
۳۶۳۴Nگفت از ناچار و لاغی بر گشود * عمرو یک واو فزون دزدیده بود
۳۶۳۵Qزید واقف گشت دزدش را بزد * چونک از حَد بُرد او را حَد سزد
۳۶۳۵Nزید واقف گشت دزدش را بزد * چون که از حد برد او را حد سزد