block:2105
۳۶۲۵ | Q | ماجرای شمع با پروانه تو | * | بشنو و معنی گزین ز افسانه تو |
۳۶۲۵ | N | ماجرای شمع با پروانه نیز | * | بشنو و معنی گزین کن ای عزیز |
۳۶۲۶ | Q | گرچه گفتی نیست سرِّ گفت هست | * | هین ببالا پَر مپَر چون جغد پَست |
۳۶۲۶ | N | گر چه گفتی نیست سر گفت هست | * | هین ببالا پر مپر چون جغد پست |
۳۶۲۷ | Q | گفت در شطرنج کین خانهٔ رخست | * | گفت خانه از کجاش آمد بدَست |
۳۶۲۷ | N | گفت در شطرنج کاین خانهی رخ است | * | گفت خانه از کجاش آمد بدست |
۳۶۲۸ | Q | خانه را بخرید یا میراث یافت | * | فرّخ آنکس کاو سوی معنی شتافت |
۳۶۲۸ | N | خانه را بخرید یا میراث یافت | * | فرخ آن کس کاو سوی معنی شتافت |
۳۶۲۹ | Q | گفت نحوی زَیْد عَمْراً قَدْ ضَرَب | * | گفت چونش کرد بیجُرمی ادب |
۳۶۲۹ | N | گفت نحوی زید عمرا قد ضرب | * | گفت چونش کرد بیجرمی ادب |
۳۶۳۰ | Q | عَمرو را جُرمش چه بُد کان زَیدِ خام | * | بیگنه او را بزد همچون غلام |
۳۶۳۰ | N | عمرو را جرمش چه بد کان زید خام | * | بیگنه او را بزد همچون غلام |
۳۶۳۱ | Q | گفت این پیمانهٔ معنی بود | * | گندمی بِستان که پیمانه است رَد |
۳۶۳۱ | N | گفت این پیمانهی معنی بود | * | گندمی بستان که پیمانه است رد |
۳۶۳۲ | Q | زید و عَمرو از بهرِ اعرابست و ساز | * | گر دروغست آن تو با اعراب ساز |
۳۶۳۲ | N | زید و عمرو از بهر اعراب است و ساز | * | گر دروغ است آن تو با اعراب ساز |
۳۶۳۳ | Q | گفت نی من آن ندانم عَمرو را | * | زید چون زد بیگناه و بیخطا |
۳۶۳۳ | N | گفت نه من آن ندانم عمرو را | * | زید چون زد بیگناه و بیخطا |
۳۶۳۴ | Q | گفت از ناچار و لاغی بر گشود | * | عَمرو یک واو فزون دزدیده بود |
۳۶۳۴ | N | گفت از ناچار و لاغی بر گشود | * | عمرو یک واو فزون دزدیده بود |
۳۶۳۵ | Q | زید واقف گشت دزدش را بزد | * | چونک از حَد بُرد او را حَد سزد |
۳۶۳۵ | N | زید واقف گشت دزدش را بزد | * | چون که از حد برد او را حد سزد |