vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2088

قصّهٔ تیراندازی و ترسیدن او از سواری کی در بیشه می رفت
۳۱۶۳Qیک سواری با سلاح و بس مَهیب * می‌شد اندر بيشه بر اسبِ نجیب
۳۱۶۳N★یک سواری با سلاح و بس مّهیب * ★می‌شد اندر بيشه بر اسب نجیب
۳۱۶۴Qتیراندازی بهحُکْم او را بدید * پس ز خوفِ او کمان را در کشید
۳۱۶۴N★تیراندازی به‌حکم او را بدید * ★پس زخسوف او کمان را درکشید
۳۱۶۵Qتا زند تیری سوارش بانگ زد * من ضعیفم گرچه رَفْتَستَم جَسد
۳۱۶۵N★تا زند تیری سوارش بانگ زد * ★من ضمیفم گرچه رَفْتَستَم جَسد
۳۱۶۶Qهان و هان مَنْگر تو در زفتي من * که کمّم در وقتِ جنگ از پیرزن
۳۱۶۶N★هان و هان مَنْگر تو در رُفتي مين * ★که کمّم در وقت جنگ از پیرزن
۳۱۶۷Qگفت رَو که نیک گفتی ورنه نیش * بر تو می‌انداختم از ترسِ خویش
۳۱۶۷N★گفت رو که نیک گفتی ورنه نیش * ★بر تو می‌انداختم از ترس خویش
۳۱۶۸Qبس کسان را کآلتِ پیکار کُشت * بی رجولیّت چنان تیغی بمُشت
۳۱۶۸N★بس کسان را کالت پسیکار کشت * ★بی رَجولیّت چنان تیغی به مُشت
۳۱۶۹Qگر بپوشی تو سلاحِ رُستّمان * رفت جانت چون نباشی مردِ آن
۳۱۶۹N★گر بسپوشی تو سلاح رسشتّمان * ★رفت جانت چون نباشی مرد آن
۳۱۷۰Qجان سِپَر کن تیغ بگْذار ای پسر * هرکه بی سَر بود ازین شه بُرد سَر
۳۱۷۰N★جان سپر کن تیغ بگذار ای پسر * ★هرکه بی سر بود ازین شه برد سر
۳۱۷۱Qآن سلاحت حیله و مکرِ تو است * هم ز تو زایید و هم جانِ تو خَست
۳۱۷۱N★آن سلاخت حیله و مُکر تو است * ★هم ز تو زایید و هم جان تو خشت
۳۱۷۲Qچون نکردی هیچ سودی زین حِیَل * ترکِ حیلت کن که پیش آید دُوَل
۳۱۷۲N★چون نکردی هیچ سودی زین حیّل * ★ترک حیلت کن که پیش آید درل
۳۱۷۳Qچونک یک لحظه نخوردی بر ز فَن * ترکِ فن گو می‌طلبٍ رَبّ آلمِنَن
۳۱۷۳N★چونکه یک لحظه نخوردی بر ز فن * ★ترک فن گو می‌طلبٍ رَب آلمتن
۳۱۷۴Qچون مبارک نیست بر تو این علوم * خویشتن گُولی کن و بگذر ز شوم
۳۱۷۴N★چون مبارک نیست بر تو این لوم * ★خویشتن گولی کن و بگذر ز شوم
۳۱۷۵Qچون ملایک گو که لا عِلْمَ لَنا * یاإِلَهی غَیْرَ ما عَلَّمْتَنا
۳۱۷۵N★چون ملایک گو که لا علم لنا * ★یساالسهی یر مامتا