block:2083
۳۰۴۶ | Q | آن غُزانِ تُرکِ خونریز آمدند | * | بهرِ یغما بر دهی ناگه زدند |
۳۰۴۶ | N | آن غزان ترک خونریز آمدند | * | بهر یغما بر دهی ناگه زدند |
۳۰۴۷ | Q | دُو کس از اعیانِ آن دِه یافتند | * | در هلاکِ آن یکی بشْتافتند |
۳۰۴۷ | N | دو کس از اعیان آن ده یافتند | * | در هلاک آن یکی بشتافتند |
۳۰۴۸ | Q | دست بستندش که قربانش کنند | * | گفت ای شاهان و ارکانِ بلند |
۳۰۴۸ | N | دست بستندش که قربانش کنند | * | گفت ای شاهان و ارکان بلند |
۳۰۴۹ | Q | در چَه مرگم چرا میافکنید | * | از چِه آخر تشنهٔ خونِ منید |
۳۰۴۹ | N | در چه مرگم چرا میافگنید | * | از چه آخر تشنهی خون منید |
۳۰۵۰ | Q | چیست حکمت چه غَرَض در کُشتنم | * | چون چنین درویشم و عُریان تَنم |
۳۰۵۰ | N | چیست حکمت چه غرض در کشتنم | * | چون چنین درویشم و عریان تنم |
۳۰۵۱ | Q | گفت تا هیبت برین یارت زند | * | تا بترسد او و زر پیدا کند |
۳۰۵۱ | N | گفت تا هیبت بر این یارت زند | * | تا بترسد او و زر پیدا کند |
۳۰۵۲ | Q | گفت آخِر او ز من مسکینترَست | * | گفت قاصد کرده است او را زرست |
۳۰۵۲ | N | گفت آخر او ز من مسکینتر است | * | گفت قاصد کرده است او را زر است |
۳۰۵۳ | Q | گفت چون وَهمست ما هر دو یکیم | * | در مقامِ احتمال و در شکیم |
۳۰۵۳ | N | گفت چون وهم است ما هر دو یکایم | * | در مقام احتمال و در شکایم |
۳۰۵۴ | Q | خود ورا بکشید اوَّل ای شهان | * | تا بترسم من دهم زر را نشان |
۳۰۵۴ | N | خود و را بکشید اول ای شهان | * | تا بترسم من دهم زر را نشان |
۳۰۵۵ | Q | پس کرمهای اِلَهی بین که ما | * | آمدیم آخر زمان در انتها |
۳۰۵۵ | N | پس کرمهای الهی بین که ما | * | آمدیم آخر زمان در انتها |
۳۰۵۶ | Q | آخرینِ قرنها پیش از قُرون | * | در حدیثست آخِرون السَّابقون |
۳۰۵۶ | N | آخرین قرنها پیش از قرون | * | در حدیث است آخرون السابقون |
۳۰۵۷ | Q | تا هلاکِ قومِ نوح و قومِ هود | * | عارض رحمت بجان ما نمود |
۳۰۵۷ | N | تا هلاک قوم نوح و قوم هود | * | عارض رحمت به جان ما نمود |
۳۰۵۸ | Q | کُشت ایشان را که ما ترسیم ازو | * | ور خود این بر عکس کردی وای تو |
۳۰۵۸ | N | کشت ایشان را که ما ترسیم از او | * | ور خود این بر عکس کردی وای تو |