vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2077

قصّهٔ آن شخص کی اشتر ضالّهٔ خود می جست و می پرسید
۲۹۱۱Qاشتری گم کردی و جُستیش چُست * چون بیابی چون ندانی کانِ تست
۲۹۱۱Nاشتری گم کردی و جستیش چست * چون بیابی چون ندانی کان تست
۲۹۱۲Qضالّه چه بْود ناقه‌ای گُم کرده‌ای * از کَفَت بگْریخته در پرده‌ای
۲۹۱۲Nضاله چه بود ناقه‌ای گم کرده‌ای * از کفت بگریخته در پرده‌ای
۲۹۱۳Qآمده در بار کردن کاروان * اشترِ تو ز آن میان گشته نهان
۲۹۱۳Nآمده در بار کردن کاروان * اشتر تو ز آن میان گشته نهان
۲۹۱۴Qمی‌دوی این سو و آن سو خشک‌لب * کاروان شد دُور و نزدیکست شب
۲۹۱۴Nمی‌دوی این سو و آن سو خشک لب * کاروان شد دور و نزدیک است شب
۲۹۱۵Qرخت مانده بر زمین در راهِ خوف * تو پیِ اشتر دوان گشته بطَوْف
۲۹۱۵Nرخت مانده بر زمین در راه خوف * تو پی اشتر دوان گشته به طوف
۲۹۱۶Qکای مسلمانان که دیدست اشتری * جَسته بیرون بامداد از آخُری
۲۹۱۶Nکای مسلمانان که دیده ست اشتری * جسته بیرون بامداد از آخوری
۲۹۱۷Qهر که بر گوید نشان از اشترم * مژدگانی می‌دهم چندین دِرَم
۲۹۱۷Nهر که بر گوید نشان از اشترم * مژدگانی می‌دهم چندین درم
۲۹۱۸Qباز می‌جویی نشان از هر کسی * ریش‌خندت می‌کند زین هر خسی
۲۹۱۸Nباز می‌جویی نشان از هر کسی * ریش‌خندت می‌کند زین هر خسی
۲۹۱۹Qکه اشتری دیدیم می‌رفت این طرف * اشتری سرخی بسوی آن علف
۲۹۱۹Nکاشتری دیدیم می‌رفت این طرف * اشتر سرخی به سوی آن علف
۲۹۲۰Qآن یکی گوید بُریده گوش بود * و آن دگر گوید جُلَش منقوش بود
۲۹۲۰Nآن یکی گوید بریده گوش بود * و آن دگر گوید جلش منقوش بود
۲۹۲۱Qآن یکی گوید شتر یک چشم بود * و آن دگر گوید ز گر بی‌پشم بود
۲۹۲۱Nآن یکی گوید شتر یک چشم بود * و آن دگر گوید ز گر بی‌پشم بود
۲۹۲۲Qاز برای مژدگانی صد نشان * از برای مژدگانی صد نشان
۲۹۲۲Nاز برای مژدگانی صد نشان * از برای مژدگانی صد نشان