block:2076
۲۸۸۸ | Q | تا یکی یاری ز یارانِ رسول | * | در دلش انکار آمد ز آن نُکول |
۲۸۸۸ | N | تا یکی یاری ز یاران رسول | * | در دلش انکار آمد ز آن نکول |
۲۸۸۹ | Q | که چنین پیرانِ با شَیْب و وقار | * | میکندشان این پَیَمبر شرمسار |
۲۸۸۹ | N | که چنین پیران با شیب و وقار | * | میکندشان این پیمبر شرمسار |
۲۸۹۰ | Q | کو کرم کو سِتْر پوشی کو حیا | * | صد هزاران عیب پوشند انبیا |
۲۸۹۰ | N | کو کرم کو ستر پوشی کو حیا | * | صد هزاران عیب پوشند انبیا |
۲۸۹۱ | Q | باز در دل زود استغفار کرد | * | تا نگردد ز اعتراض او رویزرد |
۲۸۹۱ | N | باز در دل زود استغفار کرد | * | تا نگردد ز اعتراض او روی زرد |
۲۸۹۲ | Q | شومی یاری اصحابِ نفاق | * | کرد مؤمن را چو ایشان زشت و عاق |
۲۸۹۲ | N | شومی یاری اصحاب نفاق | * | کرد مومن را چو ایشان زشت و عاق |
۲۸۹۳ | Q | باز میزارید کای علّامِ سِر | * | مر مرا مگْذار بر کفران مُصِر |
۲۸۹۳ | N | باز میزارید کای علام سر | * | مر مرا مگذار بر کفران مصر |
۲۸۹۴ | Q | دل بدستم نیست همچون دیدِ چشم | * | ورنه دل را سوزمی این دم به خشم |
۲۸۹۴ | N | دل به دستم نیست همچون دید چشم | * | ور نه دل را سوزمی این دم به خشم |
۲۸۹۵ | Q | اندرین اندیشه خوابش در ربود | * | مسجدِ ایشانْش پُر سرگین نمود |
۲۸۹۵ | N | اندر این اندیشه خوابش در ربود | * | مسجد ایشانش پر سرگین نمود |
۲۸۹۶ | Q | سنگهاش اندر حدث جایِ تباه | * | میدمید از سنگها دودِ سیاه |
۲۸۹۶ | N | سنگهاش اندر حدث جای تباه | * | میدمید از سنگها دود سیاه |
۲۸۹۷ | Q | دود در حلقش شد و حلقش بخَست | * | از نهیبِ دودِ تلخ از خواب جَست |
۲۸۹۷ | N | دود در حلقش شد و حلقش بخست | * | از نهیب دود تلخ از خواب جست |
۲۸۹۸ | Q | در زمان در رُو فتاد و میگریست | * | کای خدا اینها نشانِ مُنکِریست |
۲۸۹۸ | N | در زمان در رو فتاد و میگریست | * | کای خدا اینها نشان منکری است |
۲۸۹۹ | Q | خِلم بهتر از چنین حلم ای خدا | * | که کند از نورِ ایمانم جدا |
۲۸۹۹ | N | خلم بهتر از چنین حلم ای خدا | * | که کند از نور ایمانم جدا |
۲۹۰۰ | Q | گر بکاوی کوششِ اهلِ مجاز | * | تو بتو گنده بود همچون پیاز |
۲۹۰۰ | N | گر بکاوی کوشش اهل مجاز | * | تو به تو گنده بود همچون پیاز |
۲۹۰۱ | Q | هر یکی از یکدیگر بیمغزتر | * | صادقان را یک ز دیگر نَغْزتر |
۲۹۰۱ | N | هر یکی از یکدیگر بیمغزتر | * | صادقان را یک ز دیگر نغزتر |
۲۹۰۲ | Q | صد کمر آن قوم بسته بر قَبا | * | بهرِ هَدْمِ مسجدِ اهلِ قُبا |
۲۹۰۲ | N | صد کمر آن قوم بسته بر قبا | * | بهر هدم مسجد اهل قبا |
۲۹۰۳ | Q | همچو آن اصحابِ فیل اندر حَبَش | * | کعبهای کردند حق آتش زدش |
۲۹۰۳ | N | همچو آن اصحاب فیل اندر حبش | * | کعبهای کردند حق آتش زدش |
۲۹۰۴ | Q | قصدِ کعبه ساختند از انتقام | * | حالشان چون شد فرو خوان از کلام |
۲۹۰۴ | N | قصد کعبه ساختند از انتقام | * | حالشان چون شد فرو خوان از کلام |
۲۹۰۵ | Q | مر سیهرویان دین را خود جهاز | * | نیست الّا حیلت و مکر و ستیز |
۲۹۰۵ | N | مر سیه رویان دین را خود جهیز | * | نیست الا حیلت و مکر و ستیز |
۲۹۰۶ | Q | هر صحابی دید ز آن مسجد عیان | * | واقعه تا شد یقینشان سرِّ آن |
۲۹۰۶ | N | هر صحابی دید ز آن مسجد عیان | * | واقعه تا شد یقینشان سر آن |
۲۹۰۷ | Q | واقعات ار باز گویم یک بیک | * | پس یقین گردد صفا بر اهلِ شک |
۲۹۰۷ | N | واقعات ار باز گویم یک به یک | * | پس یقین گردد صفا بر اهل شک |
۲۹۰۸ | Q | لیک میترسم ز کشفِ رازشان | * | نازنینانند و زیبد نازشان |
۲۹۰۸ | N | لیک میترسم ز کشف رازشان | * | نازنینانند و زیبد نازشان |
۲۹۰۹ | Q | شرع بیتقلید میپذرفتهاند | * | بیمِحَکّ آن نقد را بگْرفتهاند |
۲۹۰۹ | N | شرع بیتقلید میپذرفتهاند | * | بیمحک آن نقد را بگرفتهاند |
۲۹۱۰ | Q | حکمتِ قرآن چو ضالهٔ مؤمنست | * | هر کسی در ضالّهٔ خود مُوقِنست |
۲۹۱۰ | N | حکمت قرآن چو ضالهی مومن است | * | هر کسی در ضالهی خود موقن است |