vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2076

اندیشیدن یکی از صحابه بانکار کی برسول چرا ستّاری نمی کند
۲۸۸۸Qتا یکی یاری ز یارانِ رسول * در دلش انکار آمد ز آن نُکول
۲۸۸۸Nتا یکی یاری ز یاران رسول * در دلش انکار آمد ز آن نکول
۲۸۸۹Qکه چنین پیرانِ با شَیْب و وقار * می‌کندشان این پَیَمبر شرمسار
۲۸۸۹Nکه چنین پیران با شیب و وقار * می‌کندشان این پیمبر شرمسار
۲۸۹۰Qکو کرم کو سِتْر پوشی کو حیا * صد هزاران عیب پوشند انبیا
۲۸۹۰Nکو کرم کو ستر پوشی کو حیا * صد هزاران عیب پوشند انبیا
۲۸۹۱Qباز در دل زود استغفار کرد * تا نگردد ز اعتراض او روی‌زرد
۲۸۹۱Nباز در دل زود استغفار کرد * تا نگردد ز اعتراض او روی زرد
۲۸۹۲Qشومی یاری اصحابِ نفاق * کرد مؤمن را چو ایشان زشت و عاق
۲۸۹۲Nشومی یاری اصحاب نفاق * کرد مومن را چو ایشان زشت و عاق
۲۸۹۳Qباز می‌زارید کای علّامِ سِر * مر مرا مگْذار بر کفران مُصِر
۲۸۹۳Nباز می‌زارید کای علام سر * مر مرا مگذار بر کفران مصر
۲۸۹۴Qدل بدستم نیست همچون دیدِ چشم * ورنه دل را سوزمی این دم به خشم
۲۸۹۴Nدل به دستم نیست همچون دید چشم * ور نه دل را سوزمی این دم به خشم
۲۸۹۵Qاندرین اندیشه خوابش در ربود * مسجدِ ایشانْش پُر سرگین نمود
۲۸۹۵Nاندر این اندیشه خوابش در ربود * مسجد ایشانش پر سرگین نمود
۲۸۹۶Qسنگهاش اندر حدث جایِ تباه * می‌دمید از سنگها دودِ سیاه
۲۸۹۶Nسنگهاش اندر حدث جای تباه * می‌دمید از سنگها دود سیاه
۲۸۹۷Qدود در حلقش شد و حلقش بخَست * از نهیبِ دودِ تلخ از خواب جَست
۲۸۹۷Nدود در حلقش شد و حلقش بخست * از نهیب دود تلخ از خواب جست
۲۸۹۸Qدر زمان در رُو فتاد و می‌گریست * کای خدا اینها نشانِ مُنکِریست
۲۸۹۸Nدر زمان در رو فتاد و می‌گریست * کای خدا اینها نشان منکری است
۲۸۹۹Qخِلم بهتر از چنین حلم ای خدا * که کند از نورِ ایمانم جدا
۲۸۹۹Nخلم بهتر از چنین حلم ای خدا * که کند از نور ایمانم جدا
۲۹۰۰Qگر بکاوی کوششِ اهلِ مجاز * تو بتو گنده بود همچون پیاز
۲۹۰۰Nگر بکاوی کوشش اهل مجاز * تو به تو گنده بود همچون پیاز
۲۹۰۱Qهر یکی از یکدیگر بی‌مغزتر * صادقان را یک ز دیگر نَغْزتر
۲۹۰۱Nهر یکی از یکدیگر بی‌مغزتر * صادقان را یک ز دیگر نغزتر
۲۹۰۲Qصد کمر آن قوم بسته بر قَبا * بهرِ هَدْمِ مسجدِ اهلِ قُبا
۲۹۰۲Nصد کمر آن قوم بسته بر قبا * بهر هدم مسجد اهل قبا
۲۹۰۳Qهمچو آن اصحابِ فیل اندر حَبَش * کعبه‌ای کردند حق آتش زدش
۲۹۰۳Nهمچو آن اصحاب فیل اندر حبش * کعبه‌ای کردند حق آتش زدش
۲۹۰۴Qقصدِ کعبه ساختند از انتقام * حالشان چون شد فرو خوان از کلام
۲۹۰۴Nقصد کعبه ساختند از انتقام * حالشان چون شد فرو خوان از کلام
۲۹۰۵Qمر سیه‌رویان دین را خود جهاز * نیست الّا حیلت و مکر و ستیز
۲۹۰۵Nمر سیه رویان دین را خود جهیز * نیست الا حیلت و مکر و ستیز
۲۹۰۶Qهر صحابی دید ز آن مسجد عیان * واقعه تا شد یقینشان سرِّ آن
۲۹۰۶Nهر صحابی دید ز آن مسجد عیان * واقعه تا شد یقینشان سر آن
۲۹۰۷Qواقعات ار باز گویم یک بیک * پس یقین گردد صفا بر اهلِ شک
۲۹۰۷Nواقعات ار باز گویم یک به یک * پس یقین گردد صفا بر اهل شک
۲۹۰۸Qلیک می‌ترسم ز کشفِ رازشان * نازنینانند و زیبد نازشان
۲۹۰۸Nلیک می‌ترسم ز کشف رازشان * نازنینانند و زیبد نازشان
۲۹۰۹Qشرع بی‌تقلید می‌پذرفته‌اند * بی‌مِحَکّ آن نقد را بگْرفته‌اند
۲۹۰۹Nشرع بی‌تقلید می‌پذرفته‌اند * بی‌محک آن نقد را بگرفته‌اند
۲۹۱۰Qحکمتِ قرآن چو ضالهٔ مؤمنست * هر کسی در ضالّهٔ خود مُوقِنست
۲۹۱۰Nحکمت قرآن چو ضاله‌ی مومن است * هر کسی در ضاله‌ی خود موقن است