vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2055

خواندن محتسب مست خراب افتاده را بزندان
۲۳۸۷Qمحتسب در نیم شب جایی رسید * در بُنِ دیوار مستی خُفته دید
۲۳۸۷Nمحتسب در نیم شب جایی رسید * در بن دیوار مستی خفته دید
۲۳۸۸Qگفت هَی مستی چه خوردستی بگو * گفت ازین خوردم که هست اندر سبُو
۲۳۸۸Nگفت هی مستی چه خورده ستی بگو * گفت از این خوردم که هست اندر سبو
۲۳۸۹Qگفت آخر در سبو واگو که چیست * گفت از آنکِ خورده‌ام گفت این خَفیست
۲۳۸۹Nگفت آخر در سبو واگو که چیست * گفت از آن که خورده‌ام گفت این خفی است
۲۳۹۰Qگفت آنچ خورده‌ای آن چیست آن * گفت آنک در سبُو مخفیست آن
۲۳۹۰Nگفت آن چه خورده‌ای آن چیست آن * گفت آن که در سبو مخفی است آن
۲۳۹۱Qدَوْر می‌شد این سؤال و این جواب * ماند چون خَر مُحتسِب اندر خلاب
۲۳۹۱Nدور می‌شد این سؤال و این جواب * ماند چون خر محتسب اندر خلاب
۲۳۹۲Qگفت او را محتسب هین آه کن * مست هُو هُو کرد هنگامِ سَخُن
۲۳۹۲Nگفت او را محتسب هین آه کن * مست هو هو کرد هنگام سخن
۲۳۹۳Qگفت گفتم آه کن هُو می‌کنی * گفت من شاد و تو از غم مُنْحَنی
۲۳۹۳Nگفت گفتم آه کن هو می‌کنی * گفت من شاد و تو از غم دم زنی
۲۳۹۴Qآه از درد و غم و بیدادیَست * هوی هوی مَیْخوران از شادیست
۲۳۹۴Nآه از درد و غم و بی‌دادی است * هوی هوی می خوران از شادی است
۲۳۹۵Qمحتسب گفت این ندانم خیز خیز * معرفت متْراش و بگْذار این ستیز
۲۳۹۵Nمحتسب گفت این ندانم خیز خیز * معرفت متراش و بگذار این ستیز
۲۳۹۶Qگفت رَوْ تو از کجا من از کجا * گفت مستی خیز تا زندان بیا
۲۳۹۶Nگفت رو تو از کجا من از کجا * گفت مستی خیز تا زندان بیا
۲۳۹۷Qگفت مست ای محتسب بگْذار و رَو * از برهنه کَیْ توان بردن گِرَوْ
۲۳۹۷Nگفت مست ای محتسب بگذار و رو * از برهنه کی توان بردن گرو
۲۳۹۸Qگر مرا خود قُوَّتِ رفتن بُدی * خانهٔ خود رفتمی وین کَی شدی
۲۳۹۸Nگر مرا خود قوت رفتن بدی * خانه‌ی خود رفتمی وین کی شدی
۲۳۹۹Qمن اگر با عقل و با اِمکانمی * همچو شیخان بر سرِ دُکّانمی
۲۳۹۹Nمن اگر با عقل و با امکانمی * همچو شیخان بر سر دکانمی