block:2046
۲۱۵۶ | N | آمد از حق سوی موسی این عتاب | * | کای طلوع ماه دیده تو ز جیب |
۲۱۵۷ | N | مشرقت کردم ز نور ایزدی | * | من حقم رنجور گشتم نامدی |
۲۱۵۸ | N | گفت سبحانا! تو پاکی از زیان | * | این چه رمز است این بکن یا رب بیان |
۲۱۵۹ | N | باز فرمودش که در رنجوریم | * | چون نپرسیدی تو از روی کرم |
۲۱۶۰ | N | گفت یا رب نیست نقصانی تو را | * | عقل گم شد این سخن را بر گشا |
۲۱۶۱ | N | گفت آری بنده خاص گزین | * | گشت رنجور او منم نیکو ببین |
۲۱۶۲ | N | هست معذوریش معذوری من | * | هست رنجوریش رنجوری من |
۲۱۶۳ | N | هر که خواهد همنشینی خدا | * | تا نشیند در حضور اولیا |
۲۱۶۴ | N | از حضور اولیا گر بسکلی | * | تو هلاکی ز آن که جزوی بیکلی |
۲۱۶۵ | N | هر که را دیو از کریمان وابرد | * | بیکسش یابد سرش را او خورد |
۲۱۶۶ | N | یک بدست از جمع رفتن یک زمان | * | مکر دیو است بشنو و نیکو بدان |