vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2040

گفتن موسی علیه السّلام گوساله پرست را کی آن خیال اندیشی و حَزم تو کجاست
۲۰۳۶Qگفت موسی با یکی مستِ خیال * کای بَداندیش از شقاوت وز ضلال
۲۰۳۶Nگفت موسی با یکی مست خیال * کای بد اندیش از شقاوت وز ضلال
۲۰۳۷Qصد گمانت بود در پیغمبریم * با چنین برهان و این خُلقِ کریم
۲۰۳۷Nصد گمانت بود در پیغمبریم * با چنین برهان و این خلق کریم
۲۰۳۸Qصد هزاران معجزه دیدی ز من * صد خیالت می‌فزود و شکّ و ظن
۲۰۳۸Nصد هزاران معجزه دیدی ز من * صد خیالت می‌فزود و شک و ظن
۲۰۳۹Qاز خیال و وسوسه تنگ آمدی * طعن بر پیغمبری‌ام می‌زدی
۲۰۳۹Nاز خیال و وسوسه تنگ آمدی * طعن بر پیغمبری‌ام می‌زدی
۲۰۴۰Qگَرْد از دریا بر آوردم عیان * تا رهیدیت از شَرِ فرَعَوْنیان
۲۰۴۰Nگرد از دریا بر آوردم عیان * تا رهیدیت از شر فرعونیان
۲۰۴۱Qز آسمان چِل سال کاسه و خوان رسید * وز دعایم جُویی از سنگی دوید
۲۰۴۱Nز آسمان چل سال کاسه و خوان رسید * وز دعایم جویی از سنگی دوید
۲۰۴۲Qاین و صد چندین و چندین گرم و سرد * از تو ای سرد آن توهّم کم نکرد
۲۰۴۲Nاین و صد چندین و چندین گرم و سرد * از تو ای سرد آن توهم کم نکرد
۲۰۴۳Qبانگ زد گوساله‌ای از جادویی * سجده کردی که خدای من تُویی
۲۰۴۳Nبانگ زد گوساله‌ای از جادویی * سجده کردی که خدای من تویی
۲۰۴۴Qآن توهّمهات را سیلاب بُرد * زیرکی باردت را خواب بُرد
۲۰۴۴Nآن توهمهات را سیلاب برد * زیرکی باردت را خواب برد
۲۰۴۵Qچون نبودی بدگمان در حقِّ او * چون نهادی سَر چنان ای زشت‌خو
۲۰۴۵Nچون نبودی بد گمان در حق او * چون نهادی سر چنان ای زشت رو
۲۰۴۶Qچون خیالت نامد از تزویرِ او * وز فسادِ سِحْرِ احمق‌گیرِ او
۲۰۴۶Nچون خیالت نامد از تزویر او * وز فساد سحر احمق‌گیر او
۲۰۴۷Qسامریی خود که باشد ای سگان * که خدایی بر تراشد در جهان
۲۰۴۷Nسامریی خود که باشد ای سگان * که خدایی بر تراشد در جهان
۲۰۴۸Qچون درین تزویرِ او یکدل شدی * وز همه اِشکالها عاطل شدی
۲۰۴۸Nچون در این تزویر او یکدل شدی * وز همه اشکالها عاطل شدی
۲۰۴۹Qگاو می‌شاید خدایی را بلاف * در رسولی‌ام تو چون کردی خلاف
۲۰۴۹Nگاو می‌شاید خدایی را به لاف * در رسولی‌ام تو چون کردی خلاف
۲۰۵۰Qپیشِ گاوی سجده کردی از خَری * گشت عقلت صیدِ سِحرِ سامری
۲۰۵۰Nپیش گاوی سجده کردی از خری * گشت عقلت صید سحر سامری
۲۰۵۱Qچشم دزدیدی ز نورِ ذُو ٱلْجَلال * اینْت جهلِ وافر و عینِ ضلال
۲۰۵۱Nچشم دزدیدی ز نور ذو الجلال * اینت جهل وافر و عین ضلال
۲۰۵۲Qشُه بر آن عقل و گُزینش که تُراست * چون تو کانِ جهل را کُشتن سزاست
۲۰۵۲Nشه بر آن عقل و گزینش که تراست * چون تو کان جهل را کشتن سزاست
۲۰۵۳Qگاوِ زرّین بانگ کرد آخر چه گفت * کاحمقان را این همه رغبت شگُفت
۲۰۵۳Nگاو زرین بانگ کرد آخر چه گفت * کاحمقان را این همه رغبت شگفت
۲۰۵۴Qز آن عجبتر دیده‌‌ایت از من بسی * لیک حق را کَیْ پذیرد هر خَسی
۲۰۵۴Nز آن عجبتر دیده‌اید از من بسی * لیک حق را کی پذیرد هر خسی
۲۰۵۵Qباطلان را چه رُباید باطلی * عاطلان را چه خوش آید عاطلی
۲۰۵۵Nباطلان را چه رباید باطلی * عاطلان را چه خوش آید عاطلی
۲۰۵۶Qزانک هر جنسی رباید جنسِ خود * گاو سوی شیر نر کَی رُو نهد
۲۰۵۶Nز انکه هر جنسی رباید جنس خود * گاو سوی شیر نر کی رو نهد
۲۰۵۷Qگرگ بر یوسف کجا عشق آورد * جز مَگَر از مَکٌر تا او را خورد
۲۰۵۷Nگرگ بر یوسف کجا عشق آورد * جز مگر از مکر تا او را خورد
۲۰۵۸Qچون ز گرگی وا رهد مَحْرَم شود * چون سگِ کهف از بنی آدم شود
۲۰۵۸Nچون ز گرگی وارهد محرم شود * چون سگ کهف از بنی آدم شود
۲۰۵۹Qچون ابو بکر از مُحَمَّد بُرد بُو * گفت هذا لَیْسَ وَجْهٌ کاذِبُ
۲۰۵۹Nچون ابو بکر از محمد برد بو * گفت هذا لیس وجه کاذب
۲۰۶۰Qچون نبُد بُو جَهْل از اصحابِ درد * دید صد شقِّ قمر باور نکرد
۲۰۶۰Nچون نبد بو جهل از اصحاب درد * دید صد شق قمر باور نکرد
۲۰۶۱Qدردمندی کِش ز بام افتاد طشت * زو نهان کردیم حق پنهان نگشت
۲۰۶۱Nدردمندی کش ز بام افتاد طشت * زو نهان کردیم حق پنهان نگشت
۲۰۶۲Qوانک او جاهل بُد از دردش بعید * چند بْنمودند و او آن را ندید
۲۰۶۲Nو انکه او جاهل بد از دردش بعید * چند بنمودند و او آن را ندید
۲۰۶۳Qآینهٔ دل صاف باید تا درو * وا شناسی صورتِ زشت از نکو
۲۰۶۳Nآینه‌ی دل صاف باید تا در او * واشناسی صورت زشت از نکو