vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2038

گفتن نابینایی سایل که دو کوری دارم
۱۹۹۳Qبود کوری کو همی‌گفت الْأَمان * من دو کوری دارم ای اهلِ زمان
۱۹۹۳Nبود کوری کاو همی‌گفت الامان * من دو کوری دارم ای اهل زمان
۱۹۹۴Qپس دو باره رحمتم آرید هان * چون دو کوری دارم و من در میان
۱۹۹۴Nپس دو باره رحمتم آرید هان * چون دو کوری دارم و من در میان
۱۹۹۵Qگفت یک کوریت می‌بینیم ما * آن دگر کوری چه باشد وا نما
۱۹۹۵Nگفت یک کوریت می‌بینیم ما * آن دگر کوری چه باشد وانما
۱۹۹۶Qگفت زشت‌آوازم و ناخوش‌نوا * زشت‌آوازی و کوری شد دوتا
۱۹۹۶Nگفت زشت آوازم و ناخوش نوا * زشت آوازی و کوری شد دوتا
۱۹۹۷Qبانگِ زشتم مایهٔ غم می‌شود * مِهرِ خلق از بانگِ من کم می‌شود
۱۹۹۷Nبانگ زشتم مایه‌ی غم می‌شود * مهر خلق از بانگ من کم می‌شود
۱۹۹۸Qزشت‌آوازم بِهر جا که رود * مایهٔ خشم و غم و کین می‌شود
۱۹۹۸Nزشت آوازم به هر جا که رود * مایه‌ی خشم و غم و کین می‌شود
۱۹۹۹Qبر دو کوری رحم را دوتا کنید * این چنین ناگُنج را گُنجا کنید
۱۹۹۹Nبر دو کوری رحم را دوتا کنید * این چنین ناگنج را گنجا کنید
۲۰۰۰Qزشتی‌آواز کم شد زین گِله * خلق شد بر وَیْ برحمت یک دِله
۲۰۰۰Nزشتی آواز کم شد زین گله * خلق شد بر وی به رحمت یک دله
۲۰۰۱Qکرد نیکو چون بگفت او راز را * لطفِ آوازِ دلش آواز را
۲۰۰۱Nکرد نیکو چون بگفت او راز را * لطف آواز دلش آواز را
۲۰۰۲Qوانک آوازِ دلش هم بَد بود * آن سه کوری دوری سَرْمَد بود
۲۰۰۲Nو انکه آواز دلش هم بد بود * آن سه کوری دوری سرمد بود
۲۰۰۳Qلیک وهّابان که بی‌علَّت دهند * بُوکِ دستی بر سرِ زشتش نهند
۲۰۰۳Nلیک وهابان که بی‌علت دهند * بو که دستی بر سر زشتش نهند
۲۰۰۴Qچونک آوازش خوش و مظلوم شد * زو دلِ سنگین‌دلان چون موم شد
۲۰۰۴Nچون که آوازش خوش و مظلوم شد * زو دل سنگین دلان چون موم شد
۲۰۰۵Qنالهٔ کافر چو زشتست و شهیق * ز آن نمی‌گردد اجابت را رفیق
۲۰۰۵Nناله‌ی کافر چو زشت است و شهیق * ز آن نمی‌گردد اجابت را رفیق
۲۰۰۶Qاِخْسَؤُا بر زشت‌آواز آمدهست * کو ز خونِ خلق چون سگ بود مست
۲۰۰۶Nاخْسَؤُا بر زشت آواز آمده ست * کاو ز خون خلق چون سگ بود مست
۲۰۰۷Qچونک نالهٔ خِرس رحمت‌کَش بود * ناله‌ات نبْود چنین ناخَوش بود
۲۰۰۷Nچون که ناله‌ی خرس رحمت کش بود * ناله‌ات نبود چنین ناخوش بود
۲۰۰۸Qدان که با یوسف تو گرگی کرده‌ای * یا ز خونِ بی‌گناهی خَورده‌ای
۲۰۰۸Nدان که با یوسف تو گرگی کرده‌ای * یا ز خون بی‌گناهی خورده‌ای
۲۰۰۹Qتوبه کن و ز خورده استفراغ کن * ور جراحت کُهنه شد رَوْ داغ کن
۲۰۰۹Nتوبه کن و ز خورده استفراغ کن * ور جراحت کهنه شد رو داغ کن