vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2022

کلوخ انداختن تشنه از سَرِ دیوار در جوی آب
۱۱۹۲Qبر لبِ جُو بود دیواری بلند * بر سرِ دیوار تشنهٔ دردمند
۱۱۹۲Nبر لب جو بود دیواری بلند * بر سر دیوار تشنه‌ی دردمند
۱۱۹۳Qمانعش از آب آن دیوار بود * از پیِ آب او چو ماهی زار بود
۱۱۹۳Nمانعش از آب آن دیوار بود * از پی آب او چو ماهی زار بود
۱۱۹۴Qناگهان انداخت او خشتی در آب * بانگِ آب آمد به گوشش چون خطاب
۱۱۹۴Nناگهان انداخت او خشتی در آب * بانگ آب آمد به گوشش چون خطاب
۱۱۹۵Qچون خطابِ یارِ شیرینِ لذیذ * مست کرد آن بانگِ آبش چون نبیذ
۱۱۹۵Nچون خطاب یار شیرین لذیذ * مست کرد آن بانگ آبش چون نبیذ
۱۱۹۶Qاز صفای بانگِ آب آن مُمْتَحَن * گشت خشت‌انداز ز آنجا خشت‌کَن
۱۱۹۶Nاز صفای بانگ آب آن ممتحن * گشت خشت انداز ز آن جا خشت‌کن
۱۱۹۷Qآب می‌زد بانگ یعنی هَی ترا * فایدهٔ چه زین زدن خشتی مرا
۱۱۹۷Nآب می‌زد بانگ یعنی هی ترا * فایده چه زین زدن خشتی مرا
۱۱۹۸Qتشنه گفت آبا مرا دو فایده است * من ازین صنعت ندارم هیچ دست
۱۱۹۸Nتشنه گفت آیا مرا دو فایده است * من از این صنعت ندارم هیچ دست
۱۱۹۹Qفایدهٔ اول سماعِ بانگِ آب * کو بود مر تشنگان را چون رَباب
۱۱۹۹Nفایده‌ی اول سماع بانگ آب * کاو بود مر تشنگان را چون رباب
۱۲۰۰Qبانگِ او چون بانگِ اِسْرافیل شد * مرده را زین زندگی تحویل شد
۱۲۰۰Nبانگ او چون بانگ اسرافیل شد * مرده را زین زندگی تحویل شد
۱۲۰۱Qیا چو بانگِ رعد ایّامِ بهار * باغ می‌یابد ازو چندین نگار
۱۲۰۱Nیا چو بانگ رعد ایام بهار * باغ می‌یابد از او چندین نگار
۱۲۰۲Qیا چو بر درویش ایّامِ زکات * یا چو بر محبوس پیغامِ نجات
۱۲۰۲Nیا چو بر درویش ایام زکات * یا چو بر محبوس پیغام نجات
۱۲۰۳Qچون دَمِ رحمان بود کان از یَمَن * می‌رسد سوی محمّد بی‌دَهَن
۱۲۰۳Nچون دم رحمان بود کان از یمن * می‌رسد سوی محمد بی‌دهن
۱۲۰۴Qیا چو بُویِ احمدِ مُرْسَل بود * کان بعاصی در شفاعت می‌رسد
۱۲۰۴Nیا چو بوی احمد مرسل بود * کان به عاصی در شفاعت می‌رسد
۱۲۰۵Qیا چو بُویِ یوسفِ خوبِ لطیف * می‌زند بر جانِ یعقوبِ نحیف
۱۲۰۵Nیا چو بوی یوسف خوب لطیف * می‌زند بر جان یعقوب نحیف
۱۲۰۶Qفایدهٔ دیگر که هر خشتی کزین * برکَنَم آیمِ سوی مَاءٍ مَعِین
۱۲۰۶Nفایده‌ی دیگر که هر خشتی کز این * بر کنم آیم سوی ماء معین
۱۲۰۷Qکز کمی خشت دیوارِ بلند * پست‌تر گردد به هر دفعه که کَنْد
۱۲۰۷Nکز کمی خشت دیوار بلند * پست‌تر گردد به هر دفعه که کند
۱۲۰۸Qپستی دیوار قُربی می‌شود * فصلِ او درمانِ وصلی می‌بود
۱۲۰۸Nپستی دیوار قربی می‌شود * فصل او درمان وصلی می‌بود
۱۲۰۹Qسجده آمد کندنِ خشتِ لَزِب * موجبِ قُربی که‌ وَ اؐسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ
۱۲۰۹Nسجده آمد کندن خشت لزب * موجب قربی که‌ وَ اسْجُدْ وَ اقْتَرِبْ
۱۲۱۰Qتا که این دیوار عالی گردنست * مانعِ این سَر فرود آوردنست
۱۲۱۰Nتا که این دیوار عالی گردن است * مانع این سر فرود آوردن است
۱۲۱۱Qسجده نتْوان کرد بر آبِ حیات * تا نیابم زین تنِ خاکی نجات
۱۲۱۱Nسجده نتوان کرد بر آب حیات * تا نیابم زین تن خاکی نجات
۱۲۱۲Qبر سرِ دیوار هر کو تشنه‌تر * زودتر بر می‌کَند خشت و مَدَر
۱۲۱۲Nبر سر دیوار هر کاو تشنه‌تر * زودتر بر می‌کند خشت و مدر
۱۲۱۳Qهر که عاشق‌تر بود بر بانگِ آب * او کلوخِ زفت‌تر کَنْد از حجاب
۱۲۱۳Nهر که عاشق تر بود بر بانگ آب * او کلوخ زفت تر کند از حجاب
۱۲۱۴Qاو ز بانگِ آب پُر مَی تا عُنُق * نشْنود بیگانه جز بانگِ بُلُق
۱۲۱۴Nاو ز بانگ آب پر می تا عنق * نشنود بیگانه جز بانگ بلق
۱۲۱۵Qای خُنُک آن را که او ایّامِ پیش * مُغْتَنَم دارد گزارد وامِ خویش
۱۲۱۵Nای خنک آن را که او ایام پیش * مغتنم دارد گزارد وام خویش
۱۲۱۶Qاندر آن ایّام کش قُدرت بود * صحّت و زورِ دل و قوّت بود
۱۲۱۶Nاندر آن ایام کش قدرت بود * صحت و زور دل و قوت بود
۱۲۱۷Qو آن جوانی همچو باغِ سبز و تر * می‌رساند بی‌دریغی بار و بر
۱۲۱۷Nو آن جوانی همچو باغ سبز و تر * می‌رساند بی‌دریغی بار و بر
۱۲۱۸Qچشمه‌های قوّت و شهوت روان * سبز می‌گردد زمینِ تن بدآن
۱۲۱۸Nچشمه‌های قوت و شهوت روان * سبز می‌گردد زمین تن بدان
۱۲۱۹Qخانهٔ معمور و سقفش بس بلند * معتدل ارکان و بی‌تخلیط و بند
۱۲۱۹Nخانه‌ی معمور و سقفش بس بلند * معتدل ارکان و بی‌تخلیط و بند
۱۲۲۰Qپیش از آن که ایّامِ پیری در رسد * گردنت بندد بِحَبْلٍ مِنْ مَسَد
۱۲۲۰Nپیش از آن که ایام پیری در رسد * گردنت بندد به‌ حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ
۱۲۲۱Qخاک شوره گردد و ریزان و سُست * هرگز از شوره نباتِ خوش نرُست
۱۲۲۱Nخاک شوره گردد و ریزان و سست * هرگز از شوره نبات خوش نرست
۱۲۲۲Qآبِ زور و آبِ شهوت منقطع * او ز خویش و دیگران نامنتفع
۱۲۲۲Nآب زور و آب شهوت منقطع * او ز خویش و دیگران نامنتفع
۱۲۲۳Qابروان چون پالدُم زیر آمده * چشم را نَم آمده تاری شده
۱۲۲۳Nابروان چون پالدم زیر آمده * چشم را نم آمده تاری شده
۱۲۲۴Qاز تشنّج رُو چو پشتِ سوسمار * رفته نطق و طعم و دندانها ز کار
۱۲۲۴Nاز تشنج رو چو پشت سوسمار * رفته نطق و طعم و دندانها ز کار
۱۲۲۵Qروز بیگه لاشه لنگ و ره دراز * کارگه ویران عمل رفته ز ساز
۱۲۲۵Nروز بی‌گه لاشه لنگ و ره دراز * کارگه ویران عمل رفته ز ساز
۱۲۲۶Qبیخهای خوی بَد مُحْکَم شده * قوّتِ بر کندنِ آن کم شده
۱۲۲۶Nبیخهای خوی بد محکم شده * قوت بر کندن آن کم شده