block:1152
۳۳۹۶ | Q | اوّل آنکس کین قیاسکها نمود | * | پیشِ انوارِ خدا ابلیس بود |
۳۳۹۶ | N | اول آن کس کاین قیاسکها نمود | * | پیش انوار خدا ابلیس بود |
۳۳۹۷ | Q | گفت نار از خاکْ بیشک بهترست | * | من ز نار و او ز خاکِ اکْدَرست |
۳۳۹۷ | N | گفت نار از خاک بیشک بهتر است | * | من ز نار و او ز خاک اکدر است |
۳۳۹۸ | Q | پس قیاسِ فرع بر اصلش کنیم | * | او ز ظلمت ما ز نورِ روشنیم |
۳۳۹۸ | N | پس قیاس فرع بر اصلش کنیم | * | او ز ظلمت ما ز نور روشنیم |
۳۳۹۹ | Q | گفت حق نه بلک لاَ أنسابَ شُد | * | زُهد و تقوی فضل را محراب شد |
۳۳۹۹ | N | گفت حق نی بل که لا انساب شد | * | زهد و تقوی فضل را محراب شد |
۳۴۰۰ | Q | این نه میراثِ جهانِ فانی است | * | که باَنسابش بیابی جانی است |
۳۴۰۰ | N | این نه میراث جهان فانی است | * | که به انسابش بیابی جانی است |
۳۴۰۱ | Q | بلک این میراثهای انبیآست | * | وارثِ این جانهای اَتْقیاست |
۳۴۰۱ | N | بلکه این میراثهای انبیاست | * | وارث این جانهای اتقیاست |
۳۴۰۲ | Q | پورِ آن بوجهل شد مؤمن عیان | * | پورِ آن نُوح نبی از گُمرهان |
۳۴۰۲ | N | پور آن بو جهل شد مومن عیان | * | پور آن نوح نبی از گمرهان |
۳۴۰۳ | Q | زادهٔ خاکی منوّر شد چو ماه | * | زادهٔ آتش توی رَو رُوسیاه |
۳۴۰۳ | N | زادهی خاکی منور شد چو ماه | * | زادهی آتش تویی رو رو سیاه |
۳۴۰۴ | Q | این قیاسات و تَحرّی روزِ اَبر | * | یا بشب مر قبله را کردست حَبْر |
۳۴۰۴ | N | این قیاسات و تحری روز ابر | * | یا به شب مر قبله را کرده ست حبر |
۳۴۰۵ | Q | لیک با خورشید و کعبه پیشِ رُو | * | این قیاس و این تحرّی را مَجُو |
۳۴۰۵ | N | لیک با خورشید و کعبه پیش رو | * | این قیاس و این تحری را مجو |
۳۴۰۶ | Q | کعبه نادیده مکن رُو زو متاب | * | از قیاس اللَّهُ أَعلَم بالصَّواب |
۳۴۰۶ | N | کعبه نادیده مکن رو زو متاب | * | از قیاس اللَّه أعلم بالصواب |
۳۴۰۷ | Q | چون صفیری بشنوی از مرغِ حق | * | ظاهرش را یاد گیری چون سبَق |
۳۴۰۷ | N | چون صفیری بشنوی از مرغ حق | * | ظاهرش را یاد گیری چون سبق |
۳۴۰۸ | Q | وانگهی از خود قیاساتی کنی | * | مر خیالِ محض را ذاتی کنی |
۳۴۰۸ | N | وانگهی از خود قیاساتی کنی | * | مر خیال محض را ذاتی کنی |
۳۴۰۹ | Q | اِصطلاحاتیست مر اَبدال را | * | که نباشد زان خبر اقوال را |
۳۴۰۹ | N | اصطلاحاتی است مر ابدال را | * | که نباشد ز آن خبر اقوال را |
۳۴۱۰ | Q | مَنْطق الطَّیْری به صوْت آموختی | * | صد قیاس و صد هوس افروختی |
۳۴۱۰ | N | منطق الطیری به صوت آموختی | * | صد قیاس و صد هوس افروختی |
۳۴۱۱ | Q | همچو آن رنجور دلها از تو خَست | * | کَر بپندارِ اصابت گشته مست |
۳۴۱۱ | N | همچو آن رنجور دلها از تو خست | * | کر به پندار اصابت گشته مست |
۳۴۱۲ | Q | کاتبِ آن وحی زآن آوازِ مُرغ | * | برده ظنّی کو بود انبازِ مرغ |
۳۴۱۲ | N | کاتب آن وحی ز آن آواز مرغ | * | برده ظنی کاو بود همباز مرغ |
۳۴۱۳ | Q | مرغ پرّی زد مرو را کور کرد | * | نک فرو بُردش بقَعرِ مرگ و درد |
۳۴۱۳ | N | مرغ پری زد مر او را کور کرد | * | نک فرو بردش به قعر مرگ و درد |
۳۴۱۴ | Q | هین بعکسی یا بظَنّی هم شُما | * | در میُفتید از مقاماتِ سَما |
۳۴۱۴ | N | هین به عکسی یا به ظنی هم شما | * | در میفتید از مقامات سما |
۳۴۱۵ | Q | گرچه هاروتید و ماروت و فزون | * | از همه بر بامِ نَحنُ الصَّافُّون |
۳۴۱۵ | N | گر چه هاروتید و ماروت و فزون | * | از همه بر بام نحن الصافون |
۳۴۱۶ | Q | بر بدیهای بدان رحمت کنید | * | بر مَنی و خویشبین لعنت کُنید |
۳۴۱۶ | N | بر بدیهای بدان رحمت کنید | * | بر منی و خویش بینی کم تنید |
۳۴۱۷ | Q | هین مبادا غیرت آید از کمین | * | سَرنگون افتید در قعرِ زمین |
۳۴۱۷ | N | هین مبادا غیرت آید از کمین | * | سر نگون افتید در قعر زمین |
۳۴۱۸ | Q | هر دُو گفتند ای خدا فرمان تراست | * | بیامانِ تو امانی خود کجاست |
۳۴۱۸ | N | هر دو گفتند ای خدا فرمان تراست | * | بیامان تو امانی خود کجاست |
۳۴۱۹ | Q | این همیگفتند و دلشان میطپید | * | بَد کجا آید ز ما نِعمَ الْعَبید |
۳۴۱۹ | N | این همیگفتند و دلشان میطپید | * | بد کجا آید ز ما نعم العبید |
۳۴۲۰ | Q | خار خارِ دو فرشته هم نَهِِشت | * | تا که تخم خویش بینی را نَکِشت |
۳۴۲۰ | N | خار خار دو فرشته هم نهشت | * | تا که تخم خویش بینی را نکشت |
۳۴۲۱ | Q | پس همیگفتند کای ارکانیان | * | بیخبر از پاکی رُوحانیان |
۳۴۲۱ | N | پس همیگفتند کای ارکانیان | * | بیخبر از پاکی روحانیان |
۳۴۲۲ | Q | ما برین گردون تُتُقها میتنیم | * | بر زمین آییم و شادُروان زنیم |
۳۴۲۲ | N | ما بر این گردون تتقها میتنیم | * | بر زمین آییم و شادُروان زنیم |
۳۴۲۳ | Q | عدل توزیم و عبادت آوریم | * | باز هر شب سوی گردون بر پَریم |
۳۴۲۳ | N | عدل توزیم و عبادت آوریم | * | باز هر شب سوی گردون بر پریم |
۳۴۲۴ | Q | تا شویم اُعجوبهٔ دَورِ زمان | * | تا نِهیم اندر زمین امن و امان |
۳۴۲۴ | N | تا شویم اعجوبهی دور زمان | * | تا نهیم اندر زمین امن و امان |
۳۴۲۵ | Q | آن قیاسِ حالِ گردون بر زمین | * | راست ناید فرق دارد در کمین |
۳۴۲۵ | N | آن قیاس حال گردون بر زمین | * | راست ناید فرق دارد در کمین |