block:1150
۳۳۴۴ | Q | چون گناه و فسقِ خلقانِ جهان | * | میشدی بر هر دُو روشن آن زمان |
۳۳۴۴ | N | چون گناه و فسق خلقان جهان | * | میشدی بر هر دو روشن آن زمان |
۳۳۴۵ | Q | دست خاییدن گرفتندی ز خشم | * | لیک عیبِ خود ندیدندی بچشم |
۳۳۴۵ | N | دستخاییدن گرفتندی ز خشم | * | لیک عیب خود ندیدندی به چشم |
۳۳۴۶ | Q | خویش در آیینه دید آن زشت مرد | * | رُو بگردانید از آن و خشم کرد |
۳۳۴۶ | N | خویش در آیینه دید آن زشت مرد | * | رو بگردانید از آن و خشم کرد |
۳۳۴۷ | Q | خویش بین چون از کسی جُرمی بدید | * | آتشی در وی ز دوزخ شد پدید |
۳۳۴۷ | N | خویش بین چون از کسی جرمی بدید | * | آتشی در وی ز دوزخ شد پدید |
۳۳۴۸ | Q | حَمْیَتِ دین خواند او آن کِبْر را | * | ننْگرد در خویش نفسِ گبر را |
۳۳۴۸ | N | حمیت دین خواند او آن کبر را | * | ننگرد در خویش نفس گبر را |
۳۳۴۹ | Q | حَمْیَتِ دین را نشانی دیگرست | * | که از آن آتش جهانی اخضرست |
۳۳۴۹ | N | حمیت دین را نشانی دیگر است | * | که از آن آتش جهانی اخضر است |
۳۳۵۰ | Q | گفت حقْشان گر شما روشنگرید | * | در سیهکارانِ مُغَفَّل منْگرید |
۳۳۵۰ | N | گفت حقشان گر شما روشانگرید | * | در سیه کاران مغفل منگرید |
۳۳۵۱ | Q | شکر گویید ای سپاه و چاکران | * | رَستهاید از شهوت و از چاکِ ران |
۳۳۵۱ | N | شکر گویید ای سپاه و چاکران | * | رستهاید از شهوت و از چاک ران |
۳۳۵۲ | Q | گر از آن معنی نهم من بر شما | * | مر شما را بیش نپْذیرد سَما |
۳۳۵۲ | N | گر از آن معنی نهم من بر شما | * | مر شما را بیش نپذیرد سما |
۳۳۵۳ | Q | عِصمتی که مر شما را در تنَست | * | آن ز عکسِ عصمت و حفظِ منَست |
۳۳۵۳ | N | عصمتی که مر شما را در تن است | * | آن ز عکس عصمت و حفظ من است |
۳۳۵۴ | Q | آن زِمن بینید نه از خود هین و هین | * | تا نچَرْبد بر شما دیوِ لعین |
۳۳۵۴ | N | آن ز من بینید نز خود هین و هین | * | تا نچربد بر شما دیو لعین |
۳۳۵۵ | Q | آنچنان که کاتبِ وحیِ رسول | * | دید حکمت در خود و نورِ اُصول |
۳۳۵۵ | N | آن چنان که کاتب وحی رسول | * | دید حکمت در خود و نور اصول |
۳۳۵۶ | Q | خویش را هم صَوتِ مرغانِ خدا | * | میشمرد آن بُد صفیری چون صدا |
۳۳۵۶ | N | خویش را هم صوت مرغان خدا | * | میشمرد آن بد صفیری چون صدا |
۳۳۵۷ | Q | لحنِ مرغان را اگر واصف شوی | * | بر مرادِ مرغ کَی واقف شوی |
۳۳۵۷ | N | لحن مرغان را اگر واصف شوی | * | بر مراد مرغ کی واقف شوی |
۳۳۵۸ | Q | گر بیاموزی صَفیرِ بلبلی | * | تو چه دانی کو چه دارد با گُلی |
۳۳۵۸ | N | گر بیاموزی صفیر بلبلی | * | تو چه دانی کاو چه دارد با گلی |
۳۳۵۹ | Q | ور بدانی باشد آن هم از گُمان | * | چون ز لَبجُنبان گُمانهای کَران |
۳۳۵۹ | N | ور بدانی باشد آن هم از گمان | * | چون ز لب جنبان گمانهای کران |