vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1084

تفسیر قول فریدالدّین العطّار قدّس الله سرّه تو صاحب نفسی ای غافل میانِ خاک خون می‌خور که صاحب‌ دل اگر زهری خورد آن انگبین باشد
۱۶۰۳Qصاحبِ دل را ندارد آن زیان * گر خورد او زهرِ قاتل را عیان
۱۶۰۳Nصاحب دل را ندارد آن زیان * گر خورد او زهر قاتل را عیان
۱۶۰۴Qز انك صحَّت یافت و از پرهیز رَست * طالبِ مسکین میانِ تَب دَرَست
۱۶۰۴Nز آن که صحت یافت و از پرهیز رست * طالب مسکین میان تب در است
۱۶۰۵Qگفت پیغامبر که ای مرد جِری * هان مکن با هیچ مطلوبی مِری
۱۶۰۵Nگفت پیغمبر که ای مرد جری * هان مکن با هیچ مطلوبی مری
۱۶۰۶Qدر تو نمرودی است آتش در مرو * رفت خواهی اوَّل ابراهیم شَو
۱۶۰۶Nدر تو نمرودی است آتش در مرو * رفت خواهی اول ابراهیم شو
۱۶۰۷Qچون نهٔ سبَّاح و نه دریاییی * در مَیَفکن خویش از خودراییی
۱۶۰۷Nچون نه‌ای سباح و نه دریاییی * در میفکن خویش از خود راییی
۱۶۰۸Qاو ز آتش وَردِ احمر آورد * از زیانها سود بر سَر آورد
۱۶۰۸Nاو ز آتش ورد احمر آورد * از زیانها سود بر سر آورد
۱۶۰۹Qکاملی گر خاک گیرد زر شود * ناقص ار زر بُرد خاکستَر شود
۱۶۰۹Nکاملی گر خاک گیرد زر شود * ناقص ار زر برد خاکستر شود
۱۶۱۰Qچون قبولِ حق بود آن مردِ راست * دستِ او در کارها دستِ خداست
۱۶۱۰Nچون قبول حق بود آن مرد راست * دست او در کارها دست خداست
۱۶۱۱Qدستِ ناقص دستِ شیطانست و دیو * زانك اندر دامِ تکلیفست و رِیو
۱۶۱۱Nدست ناقص دست شیطان است و دیو * ز آن که اندر دام تکلیف است و ریو
۱۶۱۲Qجهل آید پیشِ او دانش شود * جهل شد علمی که در مُنکِر رود
۱۶۱۲Nجهل آید پیش او دانش شود * جهل شد علمی که در ناقص رود
۱۶۱۳Qهر چه گیرد علَّتی علَّت شود * کفر گیرد کاملی ملَّت شود
۱۶۱۳Nهر چه گیرد علتی علت شود * کفر گیرد کاملی ملت شود
۱۶۱۴Qای مِری کرده پیاده با سوار * سَر نخواهی بُرد اکنون پای دار
۱۶۱۴Nای مری کرده پیاده با سوار * سر نخواهی برد اکنون پای دار