vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1083

دیدن خواجه طوطیان هندوستان را در دشت و پیغام رسانیدن از آن طوطی
۱۵۸۷Qچونك تا اقصای هندوستان رسید * در بیابان طوطیی چندی بدید
۱۵۸۷Nچون که تا اقصای هندوستان رسید * در بیابان طوطی چندی بدید
۱۵۸۸Qمرکب استانید پس آواز داد * آن سلام و آن امانت باز داد
۱۵۸۸Nمرکب استانید پس آواز داد * آن سلام و آن امانت باز داد
۱۵۸۹Qطوطیی ز آن طوطیان لرزید بَس * اوفتاد و مرد و بگسستش نَفَس
۱۵۸۹Nطوطیی ز آن طوطیان لرزید بس * اوفتاد و مرد و بگسستش نفس
۱۵۹۰Qشد پشیمان خواجه از گفتِ خَبَر * گفت رفتم در هلاکِ جانور
۱۵۹۰Nشد پشیمان خواجه از گفت خبر * گفت رفتم در هلاک جانور
۱۵۹۱Qاین مگر خویشست با آن طوطیک * این مگر دو جِسم بود و روح یَک
۱۵۹۱Nاین مگر خویش است با آن طوطیک * این مگر دو جسم بود و روح یک
۱۵۹۲Qاین چرا کردم چرا دادم پیام * سوختم بی‌چاره را زین گفتِ خام
۱۵۹۲Nاین چرا کردم چرا دادم پیام * سوختم بی‌چاره را زین گفت خام
۱۵۹۳Qاین زبان چون سنگ و هم آهن‌ وَشست * و آنچ بجهد از زبان چون آتشست
۱۵۹۳Nاین زبان چون سنگ و هم آهن‌وش است * و آن چه بجهد از زبان چون آتش است
۱۵۹۴Qسنگ و آهن را مزن بر هم گزاف * گه ز روی نَقْل و گه از روی لاف
۱۵۹۴Nسنگ و آهن را مزن بر هم گزاف * گه ز روی نقل و گاه از روی لاف
۱۵۹۵Qزانک تاریکست و هر سو پنبه‌زار * در میانِ پنبه چون باشد شرار
۱۵۹۵Nز آن که تاریک است و هر سو پنبه زار * در میان پنبه چون باشد شرار
۱۵۹۶Qظالم آن قومی که چشمان دوختند * زان سخنها عالَمی را سوختند
۱۵۹۶Nظالم آن قومی که چشمان دوختند * ز آن سخنها عالمی را سوختند
۱۵۹۷Qعالمی را یک سخن ویران کند * روبهانِ مرده را شیران کند
۱۵۹۷Nعالمی را یک سخن ویران کند * روبهان مرده را شیران کند
۱۵۹۸Qجانها در اَصْلِ خود عیسی‌دَمند * یک زمان زَخمند و گاهی مرهَمند
۱۵۹۸Nجانها در اصل خود عیسی دمند * یک زمان زخمند و گاهی مرهمند
۱۵۹۹Qگر حجاب از جانها برخاستی * گفتِ هر جانی مسیح‌آساستی
۱۵۹۹Nگر حجاب از جانها برخاستی * گفت هر جانی مسیح آساستی
۱۶۰۰Qگر سخن خواهی که گویی چون شکَر * صبر کن از حرص و این حلوا مَخور
۱۶۰۰Nگر سخن خواهی که گویی چون شکر * صبر کن از حرص و این حلوا مخور
۱۶۰۱Qصبر باشد مُشتهای زیرکان * هست حلوا آرزوی کودکان
۱۶۰۱Nصبر باشد مشتهای زیرکان * هست حلوا آرزوی کودکان
۱۶۰۲Qهر که صبر آورد گردون بر رود * هر که حلوا خورد واپس‌تر رود
۱۶۰۲Nهر که صبر آورد گردون بر رود * هر که حلوا خورد واپس‌تر رود