block:1068
۱۲۹۷ | Q | شیر گفتش تو ز اسباب مرض | * | این سبب گو خاص کاینستم غرض |
۱۲۹۷ | N | شیر گفتش تو ز اسباب مرض | * | این سبب گو خاص کاین استم غرض |
۱۲۹۸ | Q | گفت آن شیر اندر این چه ساکنست | * | اندرین قلعه ز آفات آیمنست |
۱۲۹۸ | N | گفت آن شیر اندر این چه ساکن است | * | اندر این قلعه ز آفات ایمن است |
۱۲۹۹ | Q | قعر چه بگزید هر کی عاقلست | * | ز انك در خلوت صفاهای دلست |
۱۲۹۹ | N | قعر چه بگزید هر کی عاقل است | * | ز آن که در خلوت صفاهای دل است |
۱۳۰۰ | Q | ظلمت چه به که ظلمتهای خلق | * | سر نبُرد آن کس که گیرد پای خلق |
۱۳۰۰ | N | ظلمت چه به که ظلمتهای خلق | * | سر نبرد آن کس که گیرد پای خلق |
۱۳۰۱ | Q | گفت پیش آ زخمم او را قاهرست | * | تو ببین کان شیر در چه حاضرست |
۱۳۰۱ | N | گفت پیش آ زخمم او را قاهر است | * | تو ببین کان شیر در چه حاضر است |
۱۳۰۲ | Q | گفت من سوزیدهام ز آن آتشی | * | تو مگر اندر بَر خویشم کشی |
۱۳۰۲ | N | گفت من سوزیدهام ز آن آتشی | * | تو مگر اندر بر خویشم کشی |
۱۳۰۳ | Q | تا بپُشت تو من ای کان کرم | * | چشم بگشایم به چه دَر بنگرم |
۱۳۰۳ | N | تا بپشت تو من ای کان کرم | * | چشم بگشایم به چه در بنگرم |