block:1028
۶۵۰ | Q | و آنگهانی آن امیران را بخواند | * | یک بیک تنها بهر یک حرف راند |
۶۵۰ | N | و آنگهانی آن امیران را بخواند | * | یک به یک تنها به هر یک حرف راند |
۶۵۱ | Q | گفت هر یک را بدینِ عیسوی | * | نایبِ حقّ و خلیفهٔ من تُوی |
۶۵۱ | N | گفت هر یک را به دین عیسوی | * | نایب حق و خلیفهی من توی |
۶۵۲ | Q | و آن امیرانِ دگر اتباعِ تو | * | کرد عیسی جمله را اَشْیاعِ تو |
۶۵۲ | N | و آن امیران دگر اتباع تو | * | کرد عیسی جمله را اشیاع تو |
۶۵۳ | Q | هر امیری کو کَشَد گردن بگیر | * | یا بکُش یا خود همیدارش اسیر |
۶۵۳ | N | هر امیری کو کشید گردن بگیر | * | یا بکش یا خود همیدارش اسیر |
۶۵۴ | Q | لیک تا من زندهام این وا مگو | * | تا نمیرم این ریاست را مجُو |
۶۵۴ | N | لیک تا من زندهام این وامگو | * | تا نمیرم این ریاست را مجو |
۶۵۵ | Q | تا نمیرم من تو این پیدا مکن | * | دعویِ شاهی و اِستیلا مکن |
۶۵۵ | N | تا نمیرم من تو این پیدا مکن | * | دعوی شاهی و استیلا مکن |
۶۵۶ | Q | اینک این طومار و احکامِ مسیح | * | یک بیک بر خوان تو بر اُمّت فصیح |
۶۵۶ | N | اینک این طومار و احکام مسیح | * | یک به یک بر خوان تو بر امت فصیح |
۶۵۷ | Q | هر امیری را چنین گفت او جدا | * | نیست نایب جز تو در دین خدا |
۶۵۷ | N | هر امیری را چنین گفت او جدا | * | نیست نایب جز تو در دین خدا |
۶۵۸ | Q | هر یکی را کرد او یک یک عزیز | * | هر چه آن را گفت این را گفت نیز |
۶۵۸ | N | هر یکی را کرد او یک یک عزیز | * | هر چه آن را گفت این را گفت نیز |
۶۵۹ | Q | هر یکی را او یکی طومار داد | * | هر یکی ضدِّ دگر بود المُراد |
۶۵۹ | N | هر یکی را او یکی طومار داد | * | هر یکی ضد دگر بود المراد |
۶۶۰ | Q | متن آن طومارها بُد مختلِف | * | چون حروف آن جمله تا یا از اَلِف |
۶۶۰ | N | جملگی طومارها بد مختلف | * | چون حروف آن جمله از یا تا الف |
۶۶۱ | Q | حکمِ این طومار ضدِّ حکمِ آن | * | پیش ازین کردیم این ضد را بیان |
۶۶۱ | N | حکم این طومار ضد حکم آن | * | پیش از این کردیم این ضد را بیان |