block:1006
۱۸۲ | Q | بعد از آن برخاست و عزمِ شاه کرد | * | شاه را ز ان شمّهای آگاه کرد |
۱۸۲ | N | بعد از آن برخاست و عزم شاه کرد | * | شاه را ز ان شمهای آگاه کرد |
۱۸۳ | Q | گفت تدبیر آن بود کان مَرد را | * | حاضر آریم از پیِ این درد را |
۱۸۳ | N | گفت تدبیر آن بود کان مرد را | * | حاضر آریم از پی این درد را |
۱۸۴ | Q | مردِ زرگر را بخوان ز ان شهرِ دور | * | با زر و خِلعت بده او را غرور |
۱۸۴ | N | مرد زرگر را بخوان ز ان شهر دور | * | با زر و خلعت بده او را غرور |