block:4018
۴۶۷ | Q | چون سُلیمان کرد آغازِ بِنا | * | پاک چون کعبه همایون چون مِنَی |
۴۶۷ | N | چون سلیمان کرد آغاز بنا | * | پاک چون کعبه همایون چون منی |
۴۶۸ | Q | در بِنایش دیده میشد کرّ و فَر | * | نی فُسُرده چون بناهای دگر |
۴۶۸ | N | در بنایش دیده میشد کر و فر | * | نی فسرده چون بناهای دگر |
۴۶۹ | Q | در بنا هر سنگ کز کُه میسُکُست | * | فاش سِیرُوا بِیهمیگفت از نُخُست |
۴۶۹ | N | در بنا هر سنگ کز که میسکست | * | فاش سیروا بیهمیگفت از نخست |
۴۷۰ | Q | همچو از آب و گِلِ آدمکده | * | نور ز آهَک پارهها تابان شده |
۴۷۰ | N | همچو از آب و گل آدمکده | * | نور ز آهک پارهها تابان شده |
۴۷۱ | Q | سنگ بیحَّمال آینده شده | * | و آن دَر و دیوارها زنده شده |
۴۷۱ | N | سنگ بیحمال آینده شده | * | و آن در و دیوارها زنده شده |
۴۷۲ | Q | حق همیگوید که دیوارِ بهِشت | * | نیست چون دیوارها بیجان و زِشت |
۴۷۲ | N | حق همیگوید که دیوار بهشت | * | نیست چون دیوارها بیجان و زشت |
۴۷۳ | Q | چون دَر و دیوارِ تن با آگهیست | * | زنده باشد خانه چون شاهنشهیست |
۴۷۳ | N | چون در و دیوار تن با آگهی است | * | زنده باشد خانه چون شاهنشهی است |
۴۷۴ | Q | هم درخت و میوه هم آبِ زلال | * | با بهشتی در حدیث و در مَقال |
۴۷۴ | N | هم درخت و میوه هم آب زلال | * | با بهشتی در حدیث و در مقال |
۴۷۵ | Q | زانک جنَّت را نه ز آلت بستهاند | * | بلک از اعمال و نیَّت بستهاند |
۴۷۵ | N | ز انکه جنت را نه ز آلت بستهاند | * | بلکه از اعمال و نیت بستهاند |
۴۷۶ | Q | این بِنا ز آب و گِلِ مُرده بُدهست | * | و آن بنا از طاعتِ زنده شدست |
۴۷۶ | N | این بنا ز آب و گل مرده بدهست | * | و آن بنا از طاعت زنده شدهست |
۴۷۷ | Q | این باَصْلِ خویش ماند پُر خَلَل | * | و آن بَاصلِ خود که علْمست و عَمَل |
۴۷۷ | N | این به اصل خویش ماند پر خلل | * | و آن به اصل خود که علم است و عمل |
۴۷۸ | Q | هم سریر و قصر و هم تاج و ثیاب | * | با بهشتی در سؤال و در جواب |
۴۷۸ | N | هم سریر و قصر و هم تاج و ثیاب | * | با بهشتی در سؤال و در جواب |
۴۷۹ | Q | فرش بیفرَّاش پیچیده شود | * | خانه بیمِکْناس رُوبیده شود |
۴۷۹ | N | فرش بیفراش پیچیده شود | * | خانه بیمکناس روبیده شود |
۴۸۰ | Q | خانهٔ دل بین ز غَم ژُولیده شد | * | بیکَناس از توبهای روبیده شد |
۴۸۰ | N | خانهی دل بین ز غم ژولیده شد | * | بیکناس از توبهای روبیده شد |
۴۸۱ | Q | تختِ او سیَّار بیحمَّال شد | * | حلقه و در مطرب و قوال شد |
۴۸۱ | N | تخت او سیار بیحمال شد | * | حلقه و دَر مُطرِب و قَوَّال شد |
۴۸۲ | Q | هست در دل زندگی دارٱلخُلُود | * | در زبانم چون نمیآید چه سود |
۴۸۲ | N | هست در دل زندگی دار الخلود | * | در زبانم چون نمیآید چه سود |
۴۸۳ | Q | چون سُلیمان در شدی هر بامداد | * | مسجد اندر بهرِ ارشادِ عباد |
۴۸۳ | N | چون سلیمان در شدی هر بامداد | * | مسجد اندر بهر ارشاد عباد |
۴۸۴ | Q | پندِ دادی گه بگفت و لَحْن و ساز | * | گه بفعل اَعنی رکُوعی یا نماز |
۴۸۴ | N | پند دادی گه به گفت و لحن و ساز | * | گه به فعل اعنی رکوعی یا نماز |
۴۸۵ | Q | پندِ فعلی خلق را جذّابتَر | * | که رسد در جانِ هر با گوش و کَر |
۴۸۵ | N | پند فعلی خلق را جذابتر | * | که رسد در جان هر با گوش و کر |
۴۸۶ | Q | اندر آن وَهم امیری کم بود | * | در حَشَم تاثیرِ آن مُحْکَم بود |
۴۸۶ | N | اندر آن وهم امیری کم بود | * | در حشم تاثیر آن محکم بود |