block:1149
| ۳۳۲۱ | Q | همچو هاروت و چو ماروتِ شهیر | * | از بَطَر خوردند زهرآلود تیر |
| ۳۳۲۱ | N | همچو هاروت و چو ماروت شهیر | * | از بطر خوردند زهر آلود تیر |
| ۳۳۲۲ | Q | اعتمادی بودشان بر قَدسِ خویش | * | چیست بر شیر اعتمادِ گاومیش |
| ۳۳۲۲ | N | اعتمادی بودشان بر قدس خویش | * | چیست بر شیر اعتماد گاومیش |
| ۳۳۲۳ | Q | گرچه او با شاخ صد چاره کند | * | شاخ شاخش شیرِ نر پاره کند |
| ۳۳۲۳ | N | گر چه او با شاخ صد چاره کند | * | شاخ شاخش شیر نر پاره کند |
| ۳۳۲۴ | Q | گر شود پُر شاخ همچون خارپُشت | * | شیر خواهد گاو را ناچار کُشت |
| ۳۳۲۴ | N | گر شود پر شاخ همچون خار پشت | * | شیر خواهد گاو را ناچار کشت |
| ۳۳۲۵ | Q | گرچه صَرصَر بس درختان میکَنَد | * | با گیاه تر وَی احسان میکند |
| ۳۳۲۵ | N | گر چه صرصر بس درختان میکند | * | با گیاه تر وی احسان میکند |
| ۳۳۲۶ | Q | بر ضعیفئ گیاه آن بادِ تُند | * | رحم کرد ای دل تو از قوّت مَلُند |
| ۳۳۲۶ | N | بر ضعیفی گیاه آن باد تند | * | رحم کرد ای دل تو از قوت ملند |
| ۳۳۲۷ | Q | تیشه را ز انبوهئ شاخِ درخت | * | کَی هراس آید ببُرّد لَخْت لَخْت |
| ۳۳۲۷ | N | تیشه را ز انبوهی شاخ درخت | * | کی هراس آید ببرد لخت لخت |
| ۳۳۲۸ | Q | لیک بَر بَرگی نَکوبد خویش را | * | جز که بر نیشی نکوبد نیش را |
| ۳۳۲۸ | N | لیک بر برگی نکوبد خویش را | * | جز که بر نیشی نکوبد نیش را |
| ۳۳۲۹ | Q | شعله را ز انبوهیِ هیزم چه غَم | * | کَی رمد قصّاب از خَیلِ غنَم |
| ۳۳۲۹ | N | شعله را ز انبوهی هیزم چه غم | * | کی رمد قصاب از خیل غنم |
| ۳۳۳۰ | Q | پیشِ معنی چیست صورت بس زبون | * | چرخ را معنیش میدارد نگون |
| ۳۳۳۰ | N | پیش معنی چیست صورت بس زبون | * | چرخ را معنیش میدارد نگون |
| ۳۳۳۱ | Q | تو قیاس از چرخِ دولابی بگیر | * | گردشش از کیست از عقلِ مُشیر |
| ۳۳۳۱ | N | تو قیاس از چرخ دولابی بگیر | * | گردشش از کیست از عقل مشیر |
| ۳۳۳۲ | Q | گردشِ این قالبِ همچون سِپَر | * | هست از رُوح مستّر ای پسر |
| ۳۳۳۲ | N | گردش این قالب همچون سپر | * | هست از روح مستر ای پسر |
| ۳۳۳۳ | Q | گردشِ این باد از معنی اوست | * | همچو چرخی کان اسیرِ آبِ جوست |
| ۳۳۳۳ | N | گردش این باد از معنی اوست | * | همچو چرخی کان اسیر آب جوست |
| ۳۳۳۴ | Q | جَرّ و مَدّ و دَخْل و خَرْجِ این نَفَس | * | از کی باشد جز ز جانِ پُر هَوس |
| ۳۳۳۴ | N | جر و مد و دخل و خرج این نفس | * | از که باشد جز ز جان پر هوس |
| ۳۳۳۵ | Q | گاه جیمش میکند گه حا و دال | * | گاه صلحش میکند گاهی جدال |
| ۳۳۳۵ | N | گاه جیمش میکند گه حا و دال | * | گاه صلحش میکند گاهی جدال |
| ۳۳۳۶ | Q | همچنین این باد را یزدانِ ما | * | کرده بُد بر عاد همچون اژدها |
| ۳۳۳۶ | N | همچنین این باد را یزدانِ ما | * | کرده بُد بر عاد همچون اژدها |
| ۳۳۳۷ | Q | باز هم آن باد را بر مؤمنان | * | کرده بُد صلح و مراعات و امان |
| ۳۳۳۷ | N | باز هم آن باد را بر مومنان | * | کرده بد صلح و مراعات و امان |
| ۳۳۳۸ | Q | گفت اَلْمَعْنَی هُوَ اللَّه شیخِ دین | * | بحرِ معنیهای رَبّالعالَمین |
| ۳۳۳۸ | N | گفت المعنی هو اللَّه شیخ دین | * | بحر معنیهای رب العالمین |
| ۳۳۳۹ | Q | جملهٔ اَطباقِ زمین و آسمان | * | همچو خاشاکی در آن بحرِ روان |
| ۳۳۳۹ | N | جمله اطباق زمین و آسمان | * | همچو خاشاکی در آن بحر روان |
| ۳۳۴۰ | Q | حملها و رقصِ خاشاک اندر آب | * | هم ز آب آمد بوقتِ اضطراب |
| ۳۳۴۰ | N | حملهها و رقص خاشاک اندر آب | * | هم ز آب آمد به وقت اضطراب |
| ۳۳۴۱ | Q | چونک ساکن خواهدش کرد از مِرا | * | سوی ساحل افکند خاشاک را |
| ۳۳۴۱ | N | چون که ساکن خواهدش کرد از مرا | * | سوی ساحل افکند خاشاک را |
| ۳۳۴۲ | Q | چون کَشد از ساحلش در موج گاه | * | آن کند با او که آتش با گیاه |
| ۳۳۴۲ | N | چون کشد از ساحلش در موج گاه | * | آن کند با او که آتش با گیاه |
| ۳۳۴۳ | Q | این حدیث آخر ندارد باز ران | * | جانبِ هاروت و ماروت ای جوان |
| ۳۳۴۳ | N | این حدیث آخر ندارد باز ران | * | جانب هاروت و ماروت ای جوان |