block:1142
| ۳۱۰۲ | Q | گرگ را بر کَند سر آن سرْفراز | * | تا نماند دو سَری و اِمتیاز |
| ۳۱۰۲ | N | گرگ را بر کند سر آن سر فراز | * | تا نماند دو سری و امتیاز |
| ۳۱۰۳ | Q | فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ است ای گرگِ پیر | * | چون نبودی مُرده در پیشِ امیر |
| ۳۱۰۳ | N | فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ است ای گرگ پیر | * | چون نبودی مرده در پیش امیر |
| ۳۱۰۴ | Q | بعد از آن رُو شیر با روباه کرد | * | گفت این را بخش کن از بهر خَورد |
| ۳۱۰۴ | N | بعد از آن رو شیر با روباه کرد | * | گفت این را بخش کن از بهر خورد |
| ۳۱۰۵ | Q | سجده کرد و گفت کین گاوِ سمین | * | چاشتخوردت باشد ای شاه گزین |
| ۳۱۰۵ | N | سجده کرد و گفت کاین گاو سمین | * | چاشت خوردت باشد ای شاه گزین |
| ۳۱۰۶ | Q | و آن بُز از بهر میانِ روز را | * | یَخنیی باشد شهِ پیروز را |
| ۳۱۰۶ | N | و آن بز از بهر میان روز را | * | یخنیی باشد شه پیروز را |
| ۳۱۰۷ | Q | و آن دگر خرگوش بهرِ شام هم | * | شبچَرهٔ این شاهِ با لطف و کرم |
| ۳۱۰۷ | N | و آن دگر خرگوش بهر شام هم | * | شب چرهی این شاه با لطف و کرم |
| ۳۱۰۸ | Q | گفت ای روبه تو عدل افروختی | * | این چنین قسمت ز کی آموختی |
| ۳۱۰۸ | N | گفت ای روبه تو عدل افروختی | * | این چنین قسمت ز کی آموختی |
| ۳۱۰۹ | Q | از کجا آموختی این ای بزرگ | * | گفت ای شاهِ جهان از حالِ گرگ |
| ۳۱۰۹ | N | از کجا آموختی این ای بزرگ | * | گفت ای شاه جهان از حال گرگ |
| ۳۱۱۰ | Q | گفت چون در عشقِ ما گشتی گِرَو | * | هر سه را برگیر و بسْتان و برَو |
| ۳۱۱۰ | N | گفت چون در عشق ما گشتی گرو | * | هر سه را برگیر و بستان و برو |
| ۳۱۱۱ | Q | روبها چون جملگی ما را شدی | * | چُونت آزاریم چون تو ما شدی |
| ۳۱۱۱ | N | روبها چون جملگی ما را شدی | * | چونت آزاریم چون تو ما شدی |
| ۳۱۱۲ | Q | ما ترا و جملهٔ اِشکاران ترا | * | پای بر گردونِ هفتم نِه بر آ |
| ۳۱۱۲ | N | ما ترا و جمله اشکاران ترا | * | پای بر گردون هفتم نه بر آ |
| ۳۱۱۳ | Q | چون گرفتی عبرت از گرگِ دنی | * | پس تو روبه نیستی شیرِ منی |
| ۳۱۱۳ | N | چون گرفتی عبرت از گرگ دنی | * | پس تو روبه نیستی شیر منی |
| ۳۱۱۴ | Q | عاقل آن باشد که عبرت گیرد از | * | مرگِ یاران در بلای مُحترَز |
| ۳۱۱۴ | N | عاقل آن باشد که عبرت گیرد از | * | مرگ یاران در بلای محترز |
| ۳۱۱۵ | Q | روبه آن دم بر زبان صد شکر راند | * | که مرا شیر از پی آن گرگ خواند |
| ۳۱۱۵ | N | روبه آن دم بر زبان صد شکر راند | * | که مرا شیر از پی آن گرگ خواند |
| ۳۱۱۶ | Q | گر مرا اوَّل بفرمودی که تو | * | بخش کن این را که بُردی جان ازو |
| ۳۱۱۶ | N | گر مرا اول بفرمودی که تو | * | بخش کن این را که بردی جان از او |
| ۳۱۱۷ | Q | پس سپاس او را که ما را در جهان | * | کرد پیدا از پسِ پیشینیان |
| ۳۱۱۷ | N | پس سپاس او را که ما را در جهان | * | کرد پیدا از پس پیشینیان |
| ۳۱۱۸ | Q | تا شنیدیم آن سیاستهای حق | * | بر قُرونِ ماضیه اندر سبَق |
| ۳۱۱۸ | N | تا شنیدیم آن سیاستهای حق | * | بر قرون ماضیه اندر سبق |
| ۳۱۱۹ | Q | تا که ما از حالِ آن گرگانِ پیش | * | همچو روبه پاسِ خود داریم بیش |
| ۳۱۱۹ | N | تا که ما از حال آن گرگان پیش | * | همچو روبه پاس خود داریم بیش |
| ۳۱۲۰ | Q | امَّتِ مرحومه زین رُو خواندمان | * | آن رسولِ حقّ و صادق در بیان |
| ۳۱۲۰ | N | امت مرحومه زین رو خواندمان | * | آن رسول حق و صادق در بیان |
| ۳۱۲۱ | Q | استخوان و پشمِ آن گرگان عیان | * | بنگرید و پند گیرید ای مِهان |
| ۳۱۲۱ | N | استخوان و پشم آن گرگان عیان | * | بنگرید و پند گیرید ای مهان |
| ۳۱۲۲ | Q | عاقل از سَر بنهد این هستی و باد | * | چون شنید انجامِ فرعونان و عاد |
| ۳۱۲۲ | N | عاقل از سر بنهد این هستی و باد | * | چون شنید انجام فرعونان و عاد |
| ۳۱۲۳ | Q | ور بنَنهد دیگران از حالِ او | * | عبرتی گیرند از اِضلالِ او |
| ۳۱۲۳ | N | ور بننهد دیگران از حال او | * | عبرتی گیرند از اضلال او |