block:1096
| ۲۰۱۲ | Q | مصطفی روزی بگورستان برفت | * | با جنازهٔ مردی از یاران برفت |
| ۲۰۱۲ | N | مصطفی روزی به گورستان برفت | * | با جنازهی مردی از یاران برفت |
| ۲۰۱۳ | Q | خاک را در گورِ او آگنده کرد | * | زیرِ خاک آن دانهاش را زنده کرد |
| ۲۰۱۳ | N | خاک را در گور او آگنده کرد | * | زیر خاک آن دانهاش را زنده کرد |
| ۲۰۱۴ | Q | این درختانند همچون خاکیان | * | دستها برکردهاند از خاکدان |
| ۲۰۱۴ | N | این درختانند همچون خاکیان | * | دستها بر کردهاند از خاکدان |
| ۲۰۱۵ | Q | سوی خَلقان صد اشارت میکنند | * | وانک گوشستش عبارت میکنند |
| ۲۰۱۵ | N | سوی خلقان صد اشارت میکنند | * | و آن که گوش استش عبارت میکنند |
| ۲۰۱۶ | Q | با زبانِ سبز و با دستِ دراز | * | از ضمیرِ خاک میگویند راز |
| ۲۰۱۶ | N | با زبان سبز و با دست دراز | * | از ضمیر خاک میگویند راز |
| ۲۰۱۷ | Q | همچو بَطَّان سر فرو برده بآب | * | گشته طاؤوسان و بوده چون غُراب |
| ۲۰۱۷ | N | همچو بطان سر فرو برده به آب | * | گشته طاوسان و بوده چون غراب |
| ۲۰۱۸ | Q | در زمستانشان اگر محبوس کرد | * | آن غرابان را خدا طاؤوس کرد |
| ۲۰۱۸ | N | در زمستانشان اگر محبوس کرد | * | آن غرابان را خدا طاوس کرد |
| ۲۰۱۹ | Q | در زمستانشان اگر چه داد مرگ | * | زندهشان کرد از بهار و داد برگ |
| ۲۰۱۹ | N | در زمستانشان اگر چه داد مرگ | * | زندهشان کرد از بهار و داد برگ |
| ۲۰۲۰ | Q | مُنکِران گویند خود هست این قدیم | * | این چرا بندیم بر رَبِّ کریم |
| ۲۰۲۰ | N | منکران گویند خود هست این قدیم | * | این چرا بندیم بر رب کریم |
| ۲۰۲۱ | Q | کوری ایشان درونِ دوستان | * | حق برویانید باغ و بوستان |
| ۲۰۲۱ | N | کوری ایشان درون دوستان | * | حق برویانید باغ و بوستان |
| ۲۰۲۲ | Q | هر گُلی کاندر درون بویا بود | * | آن گُل از اسرارِ گل گویا بود |
| ۲۰۲۲ | N | هر گلی کاندر درون بویا بود | * | آن گل از اسرار کل گویا بود |
| ۲۰۲۳ | Q | بویِ ایشان رَغْمِ اَنْفِ منکران | * | گِردِ عالَم میرَود پردهدران |
| ۲۰۲۳ | N | بوی ایشان رغم انف منکران | * | گرد عالم میرود پرده دران |
| ۲۰۲۴ | Q | منکران همچون جُعَل زان بویِ گل | * | یا چو نازکمغز در بانگِ دُهُل |
| ۲۰۲۴ | N | منکران همچون جعل ز آن بوی گل | * | یا چو نازک مغز در بانگ دهل |
| ۲۰۲۵ | Q | خویشتن مشغول میسازند و غرق | * | چشم میدُزدند ازین لَمعان برق |
| ۲۰۲۵ | N | خویشتن مشغول میسازند و غرق | * | چشم میدزدند زین لمعان برق |
| ۲۰۲۶ | Q | چشم میدزدند و آنجا چشم نی | * | چشم آن باشد که بیند مأمنی |
| ۲۰۲۶ | N | چشم میدزدند و آن جا چشم نی | * | چشم آن باشد که بیند مأمنی |
| ۲۰۲۷ | Q | چون ز گورستان پَیَمبر باز گشت | * | سوی صِدّیقه شد و همراز گشت |
| ۲۰۲۷ | N | چون ز گورستان پیمبر باز گشت | * | سوی صدیقه شد و هم راز گشت |
| ۲۰۲۸ | Q | چشمِ صدِّیقه چو بر رُویش فتاد | * | پیش آمد دست بر وی مینهاد |
| ۲۰۲۸ | N | چشم صدیقه چو بر رویش فتاد | * | پیش آمد دست بر وی مینهاد |
| ۲۰۲۹ | Q | بر عمامه و رُویِ او و مویِ او | * | بر گریبان و بَر و بازوی او |
| ۲۰۲۹ | N | بر عمامه و روی او و موی او | * | بر گریبان و بر و بازوی او |
| ۲۰۳۰ | Q | گفت پیغامبر چه میجویی شتاب | * | گفت باران آمد امروز از سحاب |
| ۲۰۳۰ | N | گفت پیغمبر چه میجویی شتاب | * | گفت باران آمد امروز از سحاب |
| ۲۰۳۱ | Q | جامههااَت میبجویم از طَلب | * | تر نمیبینم ز باران ای عجَب |
| ۲۰۳۱ | N | جامههایت میبجویم از طلب | * | تر نمیبینم ز باران ای عجب |
| ۲۰۳۲ | Q | گفت چه بر سر فگندی از اِزار | * | گفت کردم آن رِدای تو خِمار |
| ۲۰۳۲ | N | گفت چه بر سر فگندی از ازار | * | گفت کردم آن ردای تو خمار |
| ۲۰۳۳ | Q | گفت بهرِ آن نمود ای پاک جَیْب | * | چشمِ پاکت را خدا بارانِ غَیْب |
| ۲۰۳۳ | N | گفت بهر آن نمود ای پاک جیب | * | چشم پاکت را خدا باران غیب |
| ۲۰۳۴ | Q | نیست آن باران ازین ابرِ شما | * | هست ابری دیگر و دیگر سَما |
| ۲۰۳۴ | N | نیست آن باران از این ابر شما | * | هست ابری دیگر و دیگر سما |