block:1057
| ۱۰۸۲ | Q | آن مگس بر برگِ کاه و بَوْلِ خَر | * | همچو کشتیبان همیافراشت سَر |
| ۱۰۸۲ | N | آن مگس بر برگ کاه و بول خر | * | همچو کشتیبان همیافراشت سر |
| ۱۰۸۳ | Q | گفت من دریا و کشتی خواندهام | * | مدَّتی در فکرِ آن میماندهام |
| ۱۰۸۳ | N | گفت من دریا و کشتی خواندهام | * | مدتی در فکر آن میماندهام |
| ۱۰۸۴ | Q | اینک این دریا و این کشتی و من | * | مردِ کشتیبان و اهل و رأیزن |
| ۱۰۸۴ | N | اینک این دریا و این کشتی و من | * | مرد کشتیبان و اهل و رایزن |
| ۱۰۸۵ | Q | بر سرِ دریا همیرانْد او عَمَد | * | مینمودش آن قَدَر بیرون ز حَد |
| ۱۰۸۵ | N | بر سر دریا همیراند او عمد | * | مینمودش آن قدر بیرون ز حد |
| ۱۰۸۶ | Q | بود بیحدّ آن چَمین نسبت بدو | * | آن نظر که بیند آن را راست کو |
| ۱۰۸۶ | N | بود بیحد آن چمین نسبت بدو | * | آن نظر که بیند آن را راست کو |
| ۱۰۸۷ | Q | عالَمش چندان بود کش بینِشَست | * | چشم چندین بحر هم چندینشَست |
| ۱۰۸۷ | N | عالمش چندان بود کش بینش است | * | چشم چندین بحر هم چندینش است |
| ۱۰۸۸ | Q | صاحبِ تأویلِ باطل چون مگس | * | وَهمِ او بَوْلِ خر و تصویرْ خَسْ |
| ۱۰۸۸ | N | صاحب تاویل باطل چون مگس | * | وهم او بول خر و تصویر خس |
| ۱۰۸۹ | Q | گر مگس تأویل بگْذارد برای | * | آن مگس را بخت گرداند هُمای |
| ۱۰۸۹ | N | گر مگس تاویل بگذارد به رای | * | آن مگس را بخت گرداند همای |
| ۱۰۹۰ | Q | آن مگس نبْود کش این عِبْرت بود | * | رُوحِ او نه در خورِ صورت بود |
| ۱۰۹۰ | N | آن مگس نبود کش این عبرت بود | * | روح او نی در خور صورت بود |