vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1056

قصهٔ مکر خرگوش
۱۰۵۵Qساعتی تأخیر کرد اندر شدن * بعد ازان شد پیشِ شیرِ پنجه‌زن
۱۰۵۵Nساعتی تاخیر کرد اندر شدن * بعد از آن شد پیش شیر پنجه زن
۱۰۵۶Qز آن سبب کاندر شدن او ماند دیر * خاک را می‌کَنْد و می‌غرّید شیر
۱۰۵۶Nز آن سبب کاندر شدن او ماند دیر * خاک را می‌کند و می‌غرید شیر
۱۰۵۷Qگفت من گفتم که عهدِ آن خَسان * خام باشد خام و سُست و نارَسان
۱۰۵۷Nگفت من گفتم که عهد آن خسان * خام باشد خام و سست و نارسان
۱۰۵۸Qدمدمهٔ ایشان مرا از خَر فگند * چند بفْریبد مرا این دهر چند
۱۰۵۸Nدمدمه‌ی ایشان مرا از خر فگند * چند بفریبد مرا این دهر چند
۱۰۵۹Qسخت درماند امیر سُست‌ریش * چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش
۱۰۵۹Nسخت درماند امیر سست ریش * چون نه پس بیند نه پیش از احمقیش
۱۰۶۰Qراه هموارست و زیرش دامها * قحطِ معنی در میانِ نامها
۱۰۶۰Nراه هموار است و زیرش دامها * قحط معنی در میان نامها
۱۰۶۱Qلفظها و نامها چون دامهاست * لفظِ شیرین ریگِ آبِ عمرِ ماست
۱۰۶۱Nلفظها و نامها چون دامهاست * لفظ شیرین ریگ آب عمر ماست
۱۰۶۲Qآن یکی ریگی که جوشد آب ازو * سخت کمیابست رَوْ آن را بجُو
۱۰۶۲Nآن یکی ریگی که جوشد آب ازو * سخت کمیاب است رو آن را بجو
۱۰۶۳Qمَنْبَعِ حِکمت شود حِکمت‌طلب * فارغ آید او ز تحصیل و سبب
۱۰۶۳Nمنبع حکمت شود حکمت طلب * فارغ آید او ز تحصیل و سبب
۱۰۶۴Qلَوْحِ حافظ لوحِ محفوظی شود * عقلِ او از رُوح محظوظی شود
۱۰۶۴Nلوح حافظ لوح محفوظی شود * عقل او از روح محظوظی شود
۱۰۶۵Qچون مُعَلِّم بود عقلش ز ابتدا * بعد ازین شد عقل شاگردی ورا
۱۰۶۵Nچون معلم بود عقلش ز ابتدا * بعد از این شد عقل شاگردی و را
۱۰۶۶Qعقل چون جِبریل گوید احمدا * گر یکی گامی نِهَم سوزد مرا
۱۰۶۶Nعقل چون جبریل گوید احمدا * گر یکی گامی نهم سوزد مرا
۱۰۶۷Qتو مرا بگْذار زین پس پیش ران * حدِّ من این بود ای سلطانِ جان
۱۰۶۷Nتو مرا بگذار زین پس پیش ران * حد من این بود ای سلطان جان
۱۰۶۸Qهر که ماند از کاهلی بی‌شُکر و صبر * او همین داند که گیرد پای جَبْر
۱۰۶۸Nهر که ماند از کاهلی بی‌شکر و صبر * او همین داند که گیرد پای جبر
۱۰۶۹Qهر که جبر آورد خود رنجور کرد * تا همان رنجوریَش در گور کرد
۱۰۶۹Nهر که جبر آورد خود رنجور کرد * تا همان رنجوری‌اش در گور کرد
۱۰۷۰Qگفت پیغمبر که رنجوری بلاغ * رنج آرد تا بمیرد چون چراغ
۱۰۷۰Nگفت پیغمبر که رنجوری به لاغ * رنج آرد تا بمیرد چون چراغ
۱۰۷۱Qجبر چه بْوَد بستنِ اِشکسته را * یا بپیوستن رگی بگُسسته را
۱۰۷۱Nجبر چه بود بستن اشکسته را * یا بپیوستن رگی بگسسته را
۱۰۷۲Qچون درین ره پای خود نشْکسته‌ای * بر کی می‌خندی چه پا را بسته‌ای
۱۰۷۲Nچون در این ره پای خود نشکسته‌ای * بر که می‌خندی چه پا را بسته‌ای
۱۰۷۳Qوانک پایش در رهِ کُوشِش شکست * در رسید او را بُراق و بر نشست
۱۰۷۳Nو آن که پایش در ره کوشش شکست * در رسید او را براق و بر نشست
۱۰۷۴Qحاملِ دین بود او محمول شد * قابلِ فرمان بُد او مقبول شد
۱۰۷۴Nحامل دین بود او محمول شد * قابل فرمان بد او مقبول شد
۱۰۷۵Qتا کنون فرمان پذیرفتی ز شاه * بعد ازین فرمان رساند بر سپاه
۱۰۷۵Nتا کنون فرمان پذیرفتی ز شاه * بعد از این فرمان رساند بر سپاه
۱۰۷۶Qتا کنون اختر اثر کردی در او * بعد ازین باشد امیرِ اختر او
۱۰۷۶Nتا کنون اختر اثر کردی در او * بعد از این باشد امیر اختر او
۱۰۷۷Qگر ترا اِشکال آید در نظر * پس تو شک داری در اِنْشَقَّ اؐلْقَمَر
۱۰۷۷Nگر ترا اشکال آید در نظر * پس تو شک داری در انْشَقَّ الْقَمَرُ
۱۰۷۸Qتازه کن ایمان نی از گفتِ زبان * ای هوا را تازه کرده در نهان
۱۰۷۸Nتازه کن ایمان نه از گفت زبان * ای هوا را تازه کرده در نهان
۱۰۷۹Qتا هوا تازه‌ست ایمان تازه نیست * کین هوا جز قفلِ آن دروازه نیست
۱۰۷۹Nتا هوا تازه ست ایمان تازه نیست * کاین هوا جز قفل آن دروازه نیست
۱۰۸۰Qکرده‌ای تأویل حرفِ بِکر را * خویش را تأویل کن نه ذِکر را
۱۰۸۰Nکرده‌ای تاویل حرف بکر را * خویش را تاویل کن نی ذکر را
۱۰۸۱Qبر هوا تاویلِ قرآن می‌کنی * پست و کژ شد از تو معنی سَنی
۱۰۸۱Nبر هوا تاویل قرآن می‌کنی * پست و کژ شد از تو معنی سنی