block:4096
۲۵۰۹ | N | هین ز من بپذیر یک چیز و بیار | * | پس ز من بستان عوض آن را چهار |
۲۵۱۰ | N | گفت ای موسی کدام است آن یکی | * | شرح کن با من از آن یک اندکی |
۲۵۱۱ | N | گفت آن یک که بگویی آشکار | * | که خدایی نیست غیر کردگار |
۲۵۱۲ | N | خالق افلاک و انجم بر علا | * | مردم و دیو و پری و مرغ را |
۲۵۱۳ | N | خالق دریا و دشت و کوه و تیه | * | ملکت او بیحد و او بیشبیه |
۲۵۱۴ | N | گفت ای موسی کدام است آن چهار | * | که عوض بدهی مرا بر گو بیار |
۲۵۱۵ | N | تا بود کز لطف آن وعدهی حسن | * | سست گردد چهار میخ کفر من |
۲۵۱۶ | N | بو که ز آن خوش وعدههای مغتنم | * | بر گشاید قفل کفر صد منم |
۲۵۱۷ | N | بو که از تاثیر جوی انگبین | * | شهد گردد در تنم این زهر کین |
۲۵۱۸ | N | یا ز عکس جوی آن پاکیزه شیر | * | پرورش یابد دمی عقل اسیر |
۲۵۱۹ | N | یا بود کز عکس آن جوهای خمر | * | مست گردم بو برم از ذوق امر |
۲۵۲۰ | N | یا بود کز لطف آن جوهای آب | * | تازگی یابد تن شورهی خراب |
۲۵۲۱ | N | شورهام را سبزهای پیدا شود | * | خار زارم جنت ماوی شود |
۲۵۲۲ | N | بو که از عکس بهشت و چار جو | * | جان شود از یاری حق یار جو |
۲۵۲۳ | N | آن چنانک از عکس دوزخ گشتهام | * | آتش و در قهر حق آغشتهام |
۲۵۲۴ | N | گه ز عکس مار دوزخ همچو مار | * | گشتهام بر اهل جنت زهر بار |
۲۵۲۵ | N | گه ز عکس جوشش آب حمیم | * | آب ظلمم کرده خلقان را رمیم |
۲۵۲۶ | N | من ز عکس زمهریرم زمهریر | * | یا ز عکس آن سعیرم چون سعیر |
۲۵۲۷ | N | دوزخ درویش و مظلومم کنون | * | وای آن که یابمش ناگه زبون |