block:4092
۲۴۴۱ | N | حمله بردند اسپه جسمانیان | * | جانب قلعه و دژ روحانیان |
۲۴۴۲ | N | تا فرو گیرند بر در بند غیب | * | تا کسی ناید از آن سو پاک جیب |
۲۴۴۳ | N | غازیان حملهی غزا چون کم برند | * | کافران بر عکس حمله آورند |
۲۴۴۴ | N | غازیان غیب چون از حلم خویش | * | حمله ناوردند بر تو زشت کیش |
۲۴۴۵ | N | حمله بردی سوی در بندان غیب | * | تا نیایند این طرف مردان غیب |
۲۴۴۶ | N | چنگ در صلب و رحمها در زدی | * | تا که شارع را بگیری از بدی |
۲۴۴۷ | N | چون بگیری شه رهی که ذو الجلال | * | بر گشادهست از برای انتسال |
۲۴۴۸ | N | سد شدی در بندها را ای لجوج | * | کوری تو کرد سرهنگی خروج |
۲۴۴۹ | N | نک منم سرهنگ هنگت بشکنم | * | نک به نامش نام و ننگت بشکنم |
۲۴۵۰ | N | تو هلا در بندها را سخت بند | * | چند گاهی بر سبال خود بخند |
۲۴۵۱ | N | سبلتت را بر کند یک یک قدر | * | تا بدانی کالقدر یعمی الحذر |
۲۴۵۲ | N | سبلت تو تیزتر یا آن عاد | * | که همیلرزید از دمشان بلاد |
۲۴۵۳ | N | تو ستیزه روتری یا آن ثمود | * | که نیامد مثل ایشان در وجود |
۲۴۵۴ | N | صد از اینها گر بگویم تو کری | * | بشنوی و ناشنوده آوری |
۲۴۵۵ | N | توبه کردم از سخن کانگیختم | * | بیسخن من داروت آمیختم |
۲۴۵۶ | N | که نهم بر ریش خامت تا پزد | * | یا بسوزد ریش و ریشهات تا ابد |
۲۴۵۷ | N | تا بدانی که خبیر است ای عدو | * | میدهد هر چیز را در خورد او |
۲۴۵۸ | N | کی کژی کردی و کی کردی تو شر | * | که ندیدی لایقش در پی اثر |
۲۴۵۹ | N | کی فرستادی دمی بر آسمان | * | نیکیی کز پی نیامد مثل آن |
۲۴۶۰ | N | گر مراقب باشی و بیدار تو | * | بینی هر دم پاسخ کردار تو |
۲۴۶۱ | N | چون مراقب باشی و گیری رسن | * | حاجتت ناید قیامت آمدن |
۲۴۶۲ | N | آن که رمزی را بداند او صحیح | * | حاجتش ناید که گویندش صریح |
۲۴۶۳ | N | این بلا از کودنی آید ترا | * | که نکردی فهم نکته و رمزها |
۲۴۶۴ | N | از بدی چون دل سیاه و تیره شد | * | فهم کن اینجا نشاید خیره شد |
۲۴۶۵ | N | ور نه خود تیری شود آن تیرگی | * | در رسد در تو جزای خیرگی |
۲۴۶۶ | N | ور نیاید تیر از بخشایش است | * | نه پی نادیدن آلایش است |
۲۴۶۷ | N | هین مراقب باش گر دل بایدت | * | کز پی هر فعل چیزی زایدت |
۲۴۶۸ | N | ور ازین افزون ترا همت بود | * | از مراقب کار بالاتر رود |