block:4042
۱۰۴۱ | N | خیز بلقیسا بیا و ملک بین | * | بر لب دریای یزدان در بچین |
۱۰۴۲ | N | خواهرانت ساکن چرخ سنی | * | تو به مرداری چه سلطانی کنی |
۱۰۴۳ | N | خواهرانت را ز بخششهای راد | * | هیچ میدانی که آن سلطان چه داد |
۱۰۴۴ | N | تو ز شادی چون گرفتی طبل زن | * | که منم شاه و رئیس گولخن |