vol.4

Qūniyah Nicholson both

block:4034

title of 4034
۸۲۹Nبر سر تختی شنید آن نیک نام * طق طقی و های و هویی شب ز بام
۸۳۰Nگامهای تند بر بام سرا * گفت با خود این چنین زهره که را
۸۳۱Nبانگ زد بر روزن قصر او که کیست * این نباشد آدمی مانا پری است
۸۳۲Nسر فرو کردند قومی بو العجب * ما همی‌گردیم شب بهر طلب
۸۳۳Nهین چه می‌جویید گفتند اشتران * گفت اشتر بام بر کی جست هان
۸۳۴Nپس بگفتندش که تو بر تخت جاه * چون همی‌جویی ملاقات اله
۸۳۵Nخود همان بد دیگر او را کس ندید * چون پری از آدمی شد ناپدید
۸۳۶Nمعنی‌اش پنهان و او در پیش خلق * خلق کی بینند غیر ریش و دلق
۸۳۷Nچون ز چشم خویش و خلقان دور شد * همچو عنقا در جهان مشهور شد
۸۳۸Nجان هر مرغی که آمد سوی قاف * جمله‌ی عالم از او لافند لاف
۸۳۹Nچون رسید اندر سبا این نور شرق * غلغلی افتاد در بلقیس و خلق
۸۴۰Nروحهای مرده جمله پر زدند * مردگان از گور تن سر بر زدند
۸۴۱Nیک دگر را مژده می‌دادند هان * نک ندایی می‌رسد از آسمان
۸۴۲Nز ان ندا دینها همی‌گردند گبز * شاخ و برگ دل همی‌گردند سبز
۸۴۳Nاز سلیمان آن نفس چون نفخ صور * مردگان را وارهانید از قبور
۸۴۴Nمر ترا بادا سعادت بعد از این * این گذشت اللَّه اعلم بالیقین