vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2112

حیران شدن حاجیان در کرامات آن زاهد کی در بادیه تنهاش یافتند
۳۷۸۸Qزاهدی بُد در میانِ بادیه * در عبادت غرق چون عَبّادیه
۳۷۸۸Nزاهدی بد در میان بادیه * در عبادت غرق چون عبادیه
۳۷۸۹Qحاجیان آن جا رسیدند از بلاد * دیده‌شان بر زاهدِ خُشک اوفتاد
۳۷۸۹Nحاجیان آن جا رسیدند از بلاد * دیده‌شان بر زاهد خشک اوفتاد
۳۷۹۰Qجایِ زاهد خشک بود او تَرْمزاج * از سَمومِ بادیه بودش علاج
۳۷۹۰Nجای زاهد خشک بود او تر مزاج * از سموم بادیه بودش علاج
۳۷۹۱Qحاجیان حیران شدند از وحدتش * و آن سلامت در میانِ آفتش
۳۷۹۱Nحاجیان حیران شدند از وحدتش * و آن سلامت در میان آفتش
۳۷۹۲Qدر نماز استاده بُد بر روی ریگ * ریگ کز تفَّش بجوشد آبِ دیگ
۳۷۹۲Nدر نماز استاده بد بر روی ریگ * ریگ کز تفش بجوشد آب دیگ
۳۷۹۳Qگفتیی سرمست در سبزه و گُلست * یا سواره بر بُراق و دُلدُلست
۳۷۹۳Nگفتیی سر مست در سبزه و گل است * یا سواره بر براق و دلدل است
۳۷۹۴Qیا که پایش بر حریر و حُلّه‌هاست * یا سَموم او را به از بادِ صَباست
۳۷۹۴Nیا که پایش بر حریر و حله‌هاست * یا سموم او را به از باد صباست
۳۷۹۵Qپس بماندند آن جماعت با نیاز * تا شود درویش فارغ از نماز
۳۷۹۵Nپس بماندند آن جماعت با نیاز * تا شود درویش فارغ از نماز
۳۷۹۶Qچون ز اِستغراق باز آمد فقیر * ز آن جماعت زنده‌ای روشن ضمیر
۳۷۹۶Nچون ز استغراق باز آمد فقیر * ز آن جماعت زنده‌ای روشن ضمیر
۳۷۹۷Qدید کابش می‌چکید از دست و رُو * جامه‌اش تر بود از آثارِ وضُو
۳۷۹۷Nدید کابش می‌چکید از دست و رو * جامه‌اش تر بود از آثار وضو
۳۷۹۸Qپس بپرسیدش که آبت از کجاست * دست را برداشت کز سوی سماست
۳۷۹۸Nپس بپرسیدش که آبت از کجاست * دست را برداشت کز سوی شماست
۳۷۹۹Qگفت هر گاهی که خواهی می‌رسد * بی‌ ز جاه و بی‌ ز حَبْلٍ مِن مَسَد
۳۷۹۹Nگفت هر گاهی که خواهی می‌رسد * بی‌ز جاه و بی‌ز حبل من مسد
۳۸۰۰Qمشکل ما حَل کن ای سلطانِ دین * تا ببخشد حالِ تو ما را یقین
۳۸۰۰Nمشکل ما حل کن ای سلطان دین * تا ببخشد حال تو ما را یقین
۳۸۰۱Qوانُما سِرّی ز اسرارت بما * تا ببُرّیم از میان زنّارها
۳۸۰۱Nوانما سری ز اسرارت به ما * تا ببریم از میان زنارها
۳۸۰۲Qچشم را بگشود سوی آسمان * که اجابت کن دعای حاجیان
۳۸۰۲Nچشم را بگشود سوی آسمان * که اجابت کن دعای حاجیان
۳۸۰۳Qرزق جُویی را ز بالا خُوگرم * تو ز بالا بر گشودستی دَرَم
۳۸۰۳Nرزق جویی را ز بالا خو گرم * تو ز بالا بر گشودستی درم
۳۸۰۴Qای نموده تو مکان از لامکان * فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ‌ کرده عیان
۳۸۰۴Nای نموده تو مکان از لامکان * فِی السَّماءِ رِزْقُکُمْ‌ کرده عیان
۳۸۰۵Qدر میانِ این مناجات ابرِ خَوش * زود پیدا شد چو پیلِ آب‌کَش
۳۸۰۵Nدر میان این مناجات ابر خوش * زود پیدا شد چو پیل آب کش
۳۸۰۶Qهمچو آب از مَشک باریدن گرفت * در گَو و در غارها مَسْکَن گرفت
۳۸۰۶Nهمچو آب از مشک باریدن گرفت * در گو و در غارها مسکن گرفت
۳۸۰۷Qابر می‌بارید چون مَشک اشکها * حاجیان جمله گشاده مشکها
۳۸۰۷Nابر می‌بارید چون مشک اشکها * حاجیان جمله گشاده مشکها
۳۸۰۸Qیک جماعت ز آن عجایب کارها * می‌بریدند از میان زنّارها
۳۸۰۸Nیک جماعت ز آن عجایب کارها * می‌بریدند از میان زنارها
۳۸۰۹Qقوم دیگر را یقین در ازدیاد * زین عجب و اللَّهُ أَعْلَم بالرَّشاد
۳۸۰۹Nقوم دیگر را یقین در ازدیاد * زین عجب و اللَّه أعلم بالرشاد
۳۸۱۰Qقومِ دیگر ناپذیرا تُرْش و خام * ناقصانِ سَرمدی تَمَّ الکلام
۳۸۱۰Nقوم دیگر ناپذیرا ترش و خام * ناقصان سرمدی تم الکلام