vol.2

Qūniyah Nicholson both

block:2111

قصّهٔ بط بچگان کی مرغ خانگی پروردشان
۳۷۶۶Qتُخمِ بطّی گر چه مرغِ خانه‌ات * کرد زیر پَر چُو دایه تربیت
۳۷۶۶Nتخم بطی گر چه مرغ خانه‌ات * کرد زیر پر چو دایه تربیت
۳۷۶۷Qمادرِ تو بطِّّ آن دریا بُدست * دایه‌ات خاکی بُد و خشکی‌پرست
۳۷۶۷Nمادر تو بط آن دریا بده‌ست * دایه‌ات خاکی بد و خشکی پرست
۳۷۶۸Qمیلِ دریا که دلِ تو اندرست * آن طبیعت جانْت را از مادرست
۳۷۶۸Nمیل دریا که دل تو اندر است * آن طبیعت جانت را از مادر است
۳۷۶۹Qمیلِ خشکی مر ترا زین دایه است * دایه را بگْذار کو بَدْرایه است
۳۷۶۹Nمیل خشکی مر ترا زین دایه است * دایه را بگذار کاو بد رایه است
۳۷۷۰Qدایه را بگْذار در خشک و بران * اندر آ در بحرِ معنی چون بطان
۳۷۷۰Nدایه را بگذار در خشک و بران * اندر آن در بحر معنی چون بطان
۳۷۷۱Qگر ترا مادر بترساند ز آب * تو مترس و سوی دریا ران شتاب
۳۷۷۱Nگر ترا مادر بترساند ز آب * تو مترس و سوی دریا ران شتاب
۳۷۷۲Qتو بطی بر خشک و بر تر زنده‌ای * نی چو مرغِ خانه خانه کَنْده‌ای
۳۷۷۲Nتو بطی بر خشک و بر تر زنده‌ای * نی چو مرغ خانه خانه کنده‌ای
۳۷۷۳Qتو ز کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ‌ شهی * هم بخشکی هم بدریا پا نهی
۳۷۷۳Nتو ز کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ‌ شهی * هم به خشکی هم به دریا پا نهی
۳۷۷۴Qکه حَمَلْناهُمْ عَلَی الْبَحْرِی بجان * از حَمَلْناهُمْ عَلَی الْبَر پیش ران
۳۷۷۴Nکه حملناهم علی البحری به جان * از حملناهم علی البر پیش ران
۳۷۷۵Qمر ملایک را سوی بَر راه نیست * جنسِ حیوان هم ز بحر آگاه نیست
۳۷۷۵Nمر ملایک را سوی بر راه نیست * جنس حیوان هم ز بحر آگاه نیست
۳۷۷۶Qتو بتن حیوان بجانی از مَلَک * تا روی هم بر زمین هم بر فلک
۳۷۷۶Nتو به تن حیوان به جانی از ملک * تا روی هم بر زمین هم بر فلک
۳۷۷۷Qتا بظاهر مِثْلُکُمْ باشد بشَر * با دلِ یُوحَی إِلیْهِ دیده‌ور
۳۷۷۷Nتا به ظاهر مثلکم باشد بشر * با دل یوحی إلیه دیده‌ور*
۳۷۷۸Qقالبِ خاکی فتاده بر زمین * روحِ آن گردان بر این چرخِ برین
۳۷۷۸Nقالب خاکی فتاده بر زمین * روح آن گردان بر این چرخ برین
۳۷۷۹Qما همه مرغابیانیم ای غلام * بحر می‌داند زبانِ ما تمام
۳۷۷۹Nما همه مرغابیانیم ای غلام * بحر می‌داند زبان ما تمام
۳۷۸۰Qپس سلیمان بحر آمد ما چو طَیْر * در سلیمان تا ابد داریم سَیْر
۳۷۸۰Nپس سلیمان بحر آمد ما چو طیر * در سلیمان تا ابد داریم سیر
۳۷۸۱Qبا سلیمان پای در دریا بنه * تا چو داود آب سازد صد زرِه
۳۷۸۱Nبا سلیمان پای در دریا بنه * تا چو داود آب سازد صد زره
۳۷۸۲Qآن سلیمان پیشِ جمله حاضرست * لیک غیرت چشم‌بند و ساحرست
۳۷۸۲Nآن سلیمان پیش جمله حاضر است * لیک غیرت چشم بند و ساحر است
۳۷۸۳Qتا ز جهل و خوابناکی و فضول * او بپیشِ ما و ما از وَیْ ملول
۳۷۸۳Nتا ز جهل و خوابناکی و فضول * او به پیش ما و ما از وی ملول
۳۷۸۴Qتشنه را دردِ سر آرد بانگِ رعد * چون نداند کو کشاند ابرِ سَعْد
۳۷۸۴Nتشنه را درد سر آرد بانگ رعد * چون نداند کاو کشاند ابر سعد
۳۷۸۵Qچشمِ او ماندست در جُویِ روان * بی‌خبر از ذوقِ آبِ آسمان
۳۷۸۵Nچشم او مانده است در جوی روان * بی‌خبر از ذوق آب آسمان
۳۷۸۶Qمرکبِ همَّت سوی اسباب راند * از مُسبّب لاجرم محجوب ماند
۳۷۸۶Nمرکب همت سوی اسباب راند * از مسبب لاجرم محجوب ماند
۳۷۸۷Qآنک بیند او مسبّب را عیان * کَیْ نهد دل بر سببهای جهان
۳۷۸۷Nآن که بیند او مسبب را عیان * کی نهد دل بر سببهای جهان