block:2064
۲۷۰۰ | Q | گفت امیر ای راهزن حُجّت مگو | * | مر ترا ره نیست در من ره مجو |
۲۷۰۰ | N | گفت امیر ای راه زن حجت مگو | * | مر ترا ره نیست در من ره مجو |
۲۷۰۱ | Q | رهزنی و من غریب و تاجرم | * | هر لباساتی که آری کَیٌ خِرم |
۲۷۰۱ | N | ره زنی و من غریب و تاجرم | * | هر لباساتی که آری کی خرم |
۲۷۰۲ | Q | گِرْدِ رختِ من مگرد از کافری | * | تو نهای رختِ کسی را مشتری |
۲۷۰۲ | N | گرد رخت من مگرد از کافری | * | تو نه ای رخت کسی را مشتری |
۲۷۰۳ | Q | مشتری نبْود کسی را راهزن | * | ور نماید مشتری مکرست و فن |
۲۷۰۳ | N | مشتری نبود کسی را راه زن | * | ور نماید مشتری مکر است و فن |
۲۷۰۴ | Q | تا چه دارد این حسود اندر کَدو | * | ای خدا فریاد ما را زین عدو |
۲۷۰۴ | N | تا چه دارد این حسود اندر کدو | * | ای خدا فریاد ما را زین عدو |
۲۷۰۵ | Q | گر یکی فَصْلی دگر در من دَمد | * | در رُباید از من این رهزن نَمَد |
۲۷۰۵ | N | گر یکی فصلی دگر در من دمد | * | در رباید از من این ره زن نمد |