block:2049
۲۲۱۸ | N | سوی مکه شیخ امت بایزید | * | از برای حج و عمره میدوید |
۲۲۱۹ | N | او به هر شهری که رفتی از نخست | * | مر عزیزان را بکردی باز جست |
۲۲۲۰ | N | گرد میگشتی که اندر شهر کیست | * | کاو بر ارکان بصیرت متکی است |
۲۲۲۱ | N | گفت حق اندر سفر هر جا روی | * | باید اول طالب مردی شوی |
۲۲۲۲ | N | قصد گنجی کن که این سود و زیان | * | در تبع آید تو آن را فرع دان |
۲۲۲۳ | N | هر که کارد قصد گندم باشدش | * | کاه خود اندر تبع میآیدش |
۲۲۲۴ | N | که بکاری بر نیاید گندمی | * | مردمی جو مردمی جو مردمی |
۲۲۲۵ | N | قصد کعبه کن چو وقت حج بود | * | چون که رفتی مکه هم دیده شود |
۲۲۲۶ | N | قصد در معراج دید دوست بود | * | در تبع عرش و ملایک هم نمود |