vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1123

مخلص ماجرای عرب و جفت او
۲۶۱۶Qماجرای مرد و زن را مُخلِصی * باز می‌جوید درون مُخلَصی
۲۶۱۶Nماجرای مرد و زن را مخلصی * باز می‌جوید درون مخلصی
۲۶۱۷Qماجرای مرد و زن افتاد نَقْل * آن مثالِ نفسِ خود می‌دان و عَقل
۲۶۱۷Nماجرای مرد و زن افتاد نقل * آن مثال نفس خود می‌دان و عقل
۲۶۱۸Qاین زن و مردی که نَفْسست و خِرَد * نیک بایستست بهرِ نیک و بد
۲۶۱۸Nاین زن و مردی که نفس است و خرد * نیک بایسته ست بهر نیک و بد
۲۶۱۹Qوین دو بایسته در این خاکی سرا * روز و شب در جنگ و اندر ماجرا
۲۶۱۹Nوین دو بایسته در این خاکی سرا * روز و شب در جنگ و اندر ماجرا
۲۶۲۰Qزن همی‌خواهد حویجِ خانگاه * یعنی آبِ رُو و نان و خوان و جاه
۲۶۲۰Nزن همی‌خواهد هویج خانگاه * یعنی آب رو و نان و خوان و جاه
۲۶۲۱Qنفس همچون زن پیِ چاره‌گری * گاه خاکی گاه جوید سَرْوَری
۲۶۲۱Nنفس همچون زن پی چاره‌گری * گاه خاکی گاه جوید سروری
۲۶۲۲Qعقل خود زین فکرها آگاه نیست * در دماغش جز غمِ اللَّه نیست
۲۶۲۲Nعقل خود زین فکرها آگاه نیست * در دماغش جز غم اللَّه نیست
۲۶۲۳Qگر چه سِرِّ قصّه این دانه‌ست و دام * صورتِ قصّه شنو اکنون تمام
۲۶۲۳Nگر چه سر قصه این دانه ست و دام * صورت قصه شنو اکنون تمام
۲۶۲۴Qگر بیانِ معنوی کافی شدی * خلقِ عالم عاطل و باطل بُدی
۲۶۲۴Nگر بیان معنوی کافی شدی * خلق عالم عاطل و باطل بدی
۲۶۲۵Qگر محبَّت فکرت و معنیستی * صورتِ روزه و نمازت نیستی
۲۶۲۵Nگر محبت فکرت و معنیستی * صورت روزه و نمازت نیستی
۲۶۲۶Qهدیه‌های دوستان با همدگر * نیست اندر دوستی الَّا صُوَر
۲۶۲۶Nهدیه‌های دوستان با همدیگر * نیست اندر دوستی الا صور
۲۶۲۷Qتا گواهی داده باشد هَدیه‌ها * بر مَحبَتهای مُضمَر در حَفَا
۲۶۲۷Nتا گواهی داده باشد هدیه‌ها * بر محبتهای مضمر در حفا
۲۶۲۸Qزانک احسانهای ظاهر شاهدند * بر محبَّتهای سِرّ ای ارجمند
۲۶۲۸Nز آن که احسانهای ظاهر شاهدند * بر محبتهای سر ای ارجمند
۲۶۲۹Qشاهدت گه راست باشد گه دروغ * مست گاهی از مَیْ و گاهی ز دوغ
۲۶۲۹Nشاهدت گه راست باشد گه دروغ * مست گاهی از می و گاهی ز دوغ
۲۶۳۰Qدوغ خورده مستیی پیدا کند * های و هوی و سَر گرانیها کند
۲۶۳۰Nدوغ خورده مستیی پیدا کند * های و هوی و سر گرانیها کند
۲۶۳۱Qآن مُرایی در صیام و در صَلاست * تا گمان آید که او مستِ ولاست
۲۶۳۱Nآن مرایی در صیام و در صلاست * تا گمان آید که او مست ولاست
۲۶۳۲Qحاصل افعالِ بِرونی دیگرست * تا نشان باشد برانچِ مُضْمَرست
۲۶۳۲Nحاصل افعال برونی دیگر است * تا نشان باشد بر آن چه مضمر است
۲۶۳۳Qیا رَب آن تمییز ده ما را بخواست * تا شناسیم آن نشان کژ زِ راست
۲۶۳۳Nیا رب آن تمییز ده ما را به خواست * تا شناسیم آن نشان کژ ز راست
۲۶۳۴Qحِسّ را تمییز دانی چون شود * آنک حِس یَنْظُرِ بِنُورِ اؐللَّه بود
۲۶۳۴Nحس را تمییز دانی چون شود * آن که حس ینظر بنور اللَّه بود
۲۶۳۵Qور اثر نبْود سبب هم مُظْهِرست * همچو خویشی کز محبَّت مُخبِرست
۲۶۳۵Nور اثر نبود سبب هم مظهر است * همچو خویشی کز محبت مخبر است
۲۶۳۶Qنبود آنک نور حقش شد امام * مر اثر را یا سببها را غُلام
۲۶۳۶Nنبود آن که نور حقَّش شد امام * مر اثر را یا سببها را غلام
۲۶۳۷Qیا محبَّت در درون شُعله زند * زَفْت گردد وز اثر فارغ کند
۲۶۳۷Nیا محبت در درون شعله زند * زفت گردد وز اثر فارغ کند
۲۶۳۸Qحاجتش نبْود پَی اِعْلامِ مِهر * چون محبَّت نورِ خود زَدْ بر سپهر
۲۶۳۸Nحاجتش نبود پی اعلام مهر * چون محبت نور خود زد بر سپهر
۲۶۳۹Qهست تفصیلات تا گردد تمام * این سخن لیکن بجُو تو والسَّلام
۲۶۳۹Nهست تفصیلات تا گردد تمام * این سخن لیکن بجو تو و السلام
۲۶۴۰Qگرچه شد معنی درین صُورت پَدید * صورت از معنی قریبست و بعید
۲۶۴۰Nگر چه شد معنی در این صورت پدید * صورت از معنی قریب است و بعید
۲۶۴۱Qدر دلالت همچو آبند و درخت * چون بماهیَّت روی دورند سخت
۲۶۴۱Nدر دلالت همچو آب‌اند و درخت * چون به ماهیت روی دورند سخت
۲۶۴۲Qترکِ ماهیَّات و خاصیَّات گو * شرح کُن احوالِ آن دو ماه‌رُو
۲۶۴۲Nترک ماهیات و خاصیات گو * شرح کن احوال آن دو ماهرو