vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1105

گردانیدن عمر رضی الله عنه نظر او را از مقام گریه که هستیست بمقام استغراق
۲۱۹۹Qپس عمر گفتش که این زاریِ تو * هست هم آثار هشیاریِ تو
۲۱۹۹Nپس عمر گفتش که این زاری تو * هست هم آثار هشیاری تو
۲۲۰۰Qراهِ فانی گشته راهی دیگرست * زانک هشیاری گناهی دیگرست
۲۲۰۰Nراه فانی گشته راهی دیگر است * ز آن که هشیاری گناهی دیگر است
۲۲۰۱Qهست هشیاری ز یادِ ما مَضَی * ماضی و مُسْتَقْبَلت پردهٔ خدا
۲۲۰۱Nهست هشیاری ز یاد ما مضی * ماضی و مستقبلت پرده‌ی خدا
۲۲۰۲Qآتش اندر زن بهَر دو تا بکَیْ * پُر گِرِه باشی ازین هر دو چو نَیْ
۲۲۰۲Nآتش اندر زن به هر دو تا به کی * پر گره باشی از این هر دو چو نی
۲۲۰۳Qتا گره با نَیْ بود همراز نیست * همنشینِ آن لب و آواز نیست
۲۲۰۳Nتا گره با نی بود هم راز نیست * همنشین آن لب و آواز نیست
۲۲۰۴Qچون بطَوْفی خود به طوفی مُرْتَدی * چون بخانه آمدی هم با خَودی
۲۲۰۴Nچون به طوفی خود به طوفی مرتدی * چون به خانه آمدی هم با خودی
۲۲۰۵Qای خبرهات از خَبَردِهْ بی‌خبر * توبهٔ تو از گناهِ تو بَتَر
۲۲۰۵Nای خبرهات از خبر ده بی‌خبر * توبه‌ی تو از گناه تو بتر
۲۲۰۶Qای تو از حالِ گذشته توبه‌جو * کَیْ کنی توبه ازین توبه بگو
۲۲۰۶Nای تو از حال گذشته توبه جو * کی کنی توبه از این توبه بگو
۲۲۰۷Qگاه بانگِ زیر را قِبْله کنی * گاه گریهٔ زار را قُبْله زنی
۲۲۰۷Nگاه بانگ زیر را قبله کنی * گاه گریه‌ی زار را قبله زنی
۲۲۰۸Qچونک فاروق آینهٔ اسرار شد * جانِ پیر از اندرون بیدار شد
۲۲۰۸Nچون که فاروق آینه‌ی اسرار شد * جان پیر از اندرون بیدار شد
۲۲۰۹Qهمچو جان بی‌گریه و بی‌خنده شد * جانْش رفت و جانِ دیگر زنده شد
۲۲۰۹Nهمچو جان بی‌گریه و بی‌خنده شد * جانش رفت و جان دیگر زنده شد
۲۲۱۰Qحیرتی آمد درونش آن زمان * که برون شد از زمین و آسمان
۲۲۱۰Nحیرتی آمد درونش آن زمان * که برون شد از زمین و آسمان
۲۲۱۱Qجُست و جُویی از ورای جست و جو * من نمی‌دانم تو می‌دانی بگو
۲۲۱۱Nجستجویی از ورای جستجو * من نمی‌دانم تو می‌دانی بگو
۲۲۱۲Qحال و قالی از ورای حال و قال * غرقه گشته در جمالِ ذوالجلال
۲۲۱۲Nحال و قالی از ورای حال و قال * غرقه گشته در جمال ذو الجلال
۲۲۱۳Qغرقهِٔ نه که خلاصی باشدش * یا بجز دریا کسی بشْناسدش
۲۲۱۳Nغرقه‌ای نه که خلاصی باشدش * یا بجز دریا کسی بشناسدش
۲۲۱۴Qعقلِ جُزْو از کلّ گویا نیستی * گر تَقاضا بر تَقاضا نیستی
۲۲۱۴Nعقل جزو از کل گویا نیستی * گر تقاضا بر تقاضا نیستی
۲۲۱۵Qچون تقاضا بر تقاضا می‌رسد * موجِ آن دریا بدینجا می‌رسد
۲۲۱۵Nچون تقاضا بر تقاضا می‌رسد * موج آن دریا بدین جا می‌رسد
۲۲۱۶Qچونک قصهٔ حالِ پیر اینجا رسید * پیر و حالش روی در پرده کشید
۲۲۱۶Nچون که قصه‌ی حال پیر اینجا رسید * پیر و حالش روی در پرده کشید
۲۲۱۷Qپیر دامن را ز گفت‌وگو فشاند * نیمِ گفته در دهانِ ما بماند
۲۲۱۷Nپیر دامن را ز گفت‌وگو فشاند * نیم گفته در دهان ما بماند
۲۲۱۸Qاز پیِّ این عیش و عشرت ساختن * صد هزاران جان بشاید باختن
۲۲۱۸Nاز پی این عیش و عشرت ساختن * صد هزاران جان بشاید باختن
۲۲۱۹Qدر شکارِ بیشهٔ جان باز باش * همچو خورشیدِ جهان جان‌باز باش
۲۲۱۹Nدر شکار بیشه‌ی جان باز باش * همچو خورشید جهان جان‌باز باش
۲۲۲۰Qجان فشان افتاد خورشیدِ بلند * هر دمی تی می‌شود پُر می‌کنند
۲۲۲۰Nجان فشان افتاد خورشید بلند * هر دمی تی می‌شود پر می‌کنند
۲۲۲۱Qجان فشان ای آفتابِ معنوی * مر جهانِ کهنه را بنْما نَوی
۲۲۲۱Nجان فشان ای آفتاب معنوی * مر جهان کهنه را بنما نوی
۲۲۲۲Qدر وجودِ آدمی جان و روان * می‌رسد از غیب چون آبِ روان
۲۲۲۲Nدر وجود آدمی جان و روان * می‌رسد از غیب چون آب روان