vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1104

بقیه قصّهٔ مطرب و پیغام رساندن امیر المؤمنین عُمَر رضی الله عنه با او آنچ هاتف آواز داد
۲۱۶۱Qباز گرد و حالِ مطرب گوش دار * زانک عاجز گشت مُطرب ز انتظار
۲۱۶۱Nباز گرد و حال مطرب گوش دار * ز آن که عاجز گشت مطرب ز انتظار
۲۱۶۲Qبانگ آمد مر عُمَر را کای عُمَر * بندهٔ ما را ز حاجت باز خَر
۲۱۶۲Nبانگ آمد مر عمر را کای عمر * بنده‌ی ما را ز حاجت باز خر
۲۱۶۳Qبندهٔ داریم خاص و محترم * سوی گورستان تو رنجه کن قَدَم
۲۱۶۳Nبنده‌ای داریم خاص و محترم * سوی گورستان تو رنجه کن قدم
۲۱۶۴Qای عمر برجه ز بیت المالِ عام * هفتصد دینار در کف نِه تمام
۲۱۶۴Nای عمر برجه ز بیت المال عام * هفت صد دینار در کف نه تمام
۲۱۶۵Qپیشِ او بَر کای تو ما را اختیار * این قَدَر بِستان کنون معذور دار
۲۱۶۵Nپیش او بر کای تو ما را اختیار * این قدر بستان کنون معذور دار
۲۱۶۶Qاین قدر از بهرِ ابریشم‌بها * خرج کن چون خرج شد اینجا بیا
۲۱۶۶Nاین قدر از بهر ابریشم بها * خرج کن چون خرج شد اینجا بیا
۲۱۶۷Qپس عمر ز آن هیبتِ آواز جَست * تا میان را بهرِ این خدمت ببست
۲۱۶۷Nپس عمر ز آن هیبت آواز جست * تا میان را بهر این خدمت ببست
۲۱۶۸Qسوی گورستان عمر بنهاد رو * در بغل همْیان دوان در جًست و جو
۲۱۶۸Nسوی گورستان عمر بنهاد رو * در بغل همیان دوان در جستجو
۲۱۶۹Qگِردِ گورستان دوانه شد بسی * غیرِ آن پیر او ندید آنجا کسی
۲۱۶۹Nگرد گورستان دوانه شد بسی * غیر آن پیر او ندید آن جا کسی
۲۱۷۰Qگفت این نبْود دگرباره دوید * مانده گشت و غیرِ آن پیر او ندید
۲۱۷۰Nگفت این نبود دگر باره دوید * مانده گشت و غیر آن پیر او ندید
۲۱۷۱Qگفت حق فرمود ما را بنده‌ایست * صافی و شایسته و فرخنده‌ایست
۲۱۷۱Nگفت حق فرمود ما را بنده‌ای است * صافی و شایسته و فرخنده‌ای است
۲۱۷۲Qپیرِ چنگی کَی بود خاصِ خدا * حبَّذا ای سِرّ پنهان حَبّذا
۲۱۷۲Nپیر چنگی کی بود خاص خدا * حبذا ای سر پنهان حبذا
۲۱۷۳Qبارِ دیگر گِردِ گورستان بگشت * همچو آن شیرِ شکاری گردِ دشت
۲۱۷۳Nبار دیگر گرد گورستان بگشت * همچو آن شیر شکاری گرد دشت
۲۱۷۴Qچون یقین گشتش که غیرِ پیر نیست * گفت در ظُلمت دلِ روشن بسیست
۲۱۷۴Nچون یقین گشتش که غیر پیر نیست * گفت در ظلمت دل روشن بسی است
۲۱۷۵Qآمد او با صد ادب آنجا نِشَست * بر عمر عَطسه فتاد و پیر جَست
۲۱۷۵Nآمد او با صد ادب آن جا نشست * بر عمر عطسه فتاد و پیر جست
۲۱۷۶Qمر عُمَر را دید و ماند اندر شگفت * عزمِ رفتن کرد و لرزیدن گرفت
۲۱۷۶Nمر عمر را دید و ماند اندر شگفت * عزم رفتن کرد و لرزیدن گرفت
۲۱۷۷Qگفت در باطن خدایا از تو داد * محتسب بر پیرکی چنگی فتاد
۲۱۷۷Nگفت در باطن خدایا از تو داد * محتسب بر پیرکی چنگی فتاد
۲۱۷۸Qچون نظر اندر رخِ آن پیر کرد * دید او را شرمسار و روی‌زرد
۲۱۷۸Nچون نظر اندر رخ آن پیر کرد * دید او را شرمسار و روی زرد
۲۱۷۹Qپس عمر گفتش مترس از من مَرَم * کِتْ بشارتها ز حقّ آورده‌ام
۲۱۷۹Nپس عمر گفتش مترس از من مرم * کت بشارتها ز حق آورده‌ام
۲۱۸۰Qچند یزدان مِدْحتِ خوی تو کرد * تا عُمر را عاشقِ رویِ تو کرد
۲۱۸۰Nچند یزدان مدحت خوی تو کرد * تا عمر را عاشق روی تو کرد
۲۱۸۱Qپیشِ من بنْشین و مهجوری مساز * تا بگوشت گویم از اقبال راز
۲۱۸۱Nپیش من بنشین و مهجوری مساز * تا به گوشت گویم از اقبال راز
۲۱۸۲Qحق سلامت می‌کند می‌پرسدت * چونی از رنج و غمانِ بی‌حدت
۲۱۸۲Nحق سلامت می‌کند می‌پرسدت * چونی از رنج و غمان بی‌حدت
۲۱۸۳Qنک قُراضهٔ چند ابریشم بها * خرج کن این را و باز اینجا بیا
۲۱۸۳Nنک قراضه‌ی چند ابریشم بها * خرج کن این را و باز اینجا بیا
۲۱۸۴Qپیر لرزان گشت چون این را شنید * دست می‌خایید و بر خود می‌طپید
۲۱۸۴Nپیر لرزان گشت چون این را شنید * دست می‌خایید و بر خود می‌تپید
۲۱۸۵Qبانگ می‌زد کای خدای بی‌نظیر * بس که از شرم آب شد بیچاره پیر
۲۱۸۵Nبانگ می‌زد کای خدای بی‌نظیر * بس که از شرم آب شد بی‌چاره پیر
۲۱۸۶Qچون بسی بگْریست و از حد رفت درد * چنگ را زد بر زمین و خُرد کرد
۲۱۸۶Nچون بسی بگریست و از حد رفت درد * چنگ را زد بر زمین و خرد کرد
۲۱۸۷Qگفت ای بوده حجابم از آله * ای مرا تو راه‌زن از شاه‌راه
۲۱۸۷Nگفت ای بوده حجابم از اله * ای مرا تو راه زن از شاه راه
۲۱۸۸Qای بخورده خونِ من هفتاد سال * ای ز تو رُویم سیه پیشِ کمال
۲۱۸۸Nای بخورده خون من هفتاد سال * ای ز تو رویم سیه پیش کمال
۲۱۸۹Qای خدای با عطآی با وفا * رحم کن بر عُمْرِ رفته در جَفا
۲۱۸۹Nای خدای با عطای با وفا * رحم کن بر عمر رفته در جفا
۲۱۹۰Qداد حق عُمری که هر روزی از آن * کس نداند قیمتِ آن در جهان
۲۱۹۰Nداد حق عمری که هر روزی از آن * کس نداند قیمت آن در جهان
۲۱۹۱Qخرج کردم عُمرِ خود را دَم‌بَدم * در دمیدم جمله را در زیر و بَم
۲۱۹۱Nخرج کردم عمر خود را دم‌به‌دم * در دمیدم جمله را در زیر و بم
۲۱۹۲Qآه کز یادِ ره و پردهٔ عِراق * رفت از یادم دمِ تلخِ فراق
۲۱۹۲Nآه کز یاد ره و پرده‌ی عراق * رفت از یادم دم تلخ فراق
۲۱۹۳Qوآی کز ترِّی زیرْافکندِ خُرد * خُشک شد کِشتِ دلِ من دل بمُرد
۲۱۹۳Nوای کز تری زیر افکند خرد * خشک شد کشت دل من دل بمرد
۲۱۹۴Qوآی کز آوازِ این بیست و چهار * کاروان بگْذشت و بیگه شد نهار
۲۱۹۴Nوای کز آواز این بیست و چهار * کاروان بگذشت و بی‌گه شد نهار
۲۱۹۵Qای خدا فریاد زین فریادخواه * داد خواهم نه ز کس زین دادخواه
۲۱۹۵Nای خدا فریاد زین فریادخواه * داد خواهم نه ز کس زین داد خواه
۲۱۹۶Qدادِ خود از کس نیابم جز مگر * زانک او از من بمن نزدیکتر
۲۱۹۶Nداد خود از کس نیابم جز مگر * ز آن که او از من به من نزدیکتر
۲۱۹۷Qکین مَنی از وَیْ رسَد دَم دَم مرا * پس ورا بینم چو این شد کَم مرا
۲۱۹۷Nکاین منی از وی رسد دم دم مرا * پس و را بینم چو این شد کم مرا
۲۱۹۸Qهمچو آن کو با تو باشد زرشُمَر * سوی او داری نه سوی خود نظر
۲۱۹۸Nهمچو آن کاو با تو باشد زر شمر * سوی او داری نه سوی خود نظر