vol.1

Qūniyah Nicholson both

block:1052

جواب خرگوش نخچیران را
۱۰۰۸Qگفت ای یاران حَقَم اِلهام داد * مر ضعیفی را قوی رأیی فتاد
۱۰۰۸Nگفت ای یاران حقم الهام داد * مر ضعیفی را قوی رایی فتاد
۱۰۰۹Qآنچ حقّ آموخت مر زنبور را * آن نباشد شیر را و گور را
۱۰۰۹Nآن چه حق آموخت مر زنبور را * آن نباشد شیر را و گور را
۱۰۱۰Qخانه‌ها سازد پُر از حلوای تر * حق بَرو آن علْم را بگْشاد دَر
۱۰۱۰Nخانه‌ها سازد پر از حلوای تر * حق بر او آن علم را بگشاد در
۱۰۱۱Qآنچ حقْ آموخت کِرْمِ پیله را * هیچ پیلی داند آن گون حیله را
۱۰۱۱Nآن چه حق آموخت کرم پیله را * هیچ پیلی داند آن گون حیله را
۱۰۱۲Qآدمِ خاکی ز حقْ آموخت عِلْم * تا بهَفْتُم آسمان افروخت علْم
۱۰۱۲Nآدم خاکی ز حق آموخت علم * تا به هفتم آسمان افروخت علم
۱۰۱۳Qنام و ناموسِ مَلَک را در شِکَست * کوریِ آن کس که در حق در شکَست
۱۰۱۳Nنام و ناموس ملک را در شکست * کوری آن کس که در حق در شک است
۱۰۱۴Qزاهدِ ششصد هزاران ساله را * پُوزْبَندی ساخت آن گُوساله را
۱۰۱۴Nزاهد چندین هزاران ساله را * پوز بندی ساخت آن گوساله را
۱۰۱۵Qتا نتاند شیرِ علْم دین کشید * تا نگردد گِردِ آن قصرِ مَشید
۱۰۱۵Nتا نتاند شیر علم دین کشید * تا نگردد گرد آن قصر مشید
۱۰۱۶Qعلْمهای اهلِ حِس شد پوزبند * تا نگیرد شیر از آن علْم بلند
۱۰۱۶Nعلمهای اهل حس شد پوز بند * تا نگیرد شیر ز آن علم بلند
۱۰۱۷Qقطرهٔ دل را یکی گوهر فتاد * کان بدریاها و گردونها نداد
۱۰۱۷Nقطره‌ی دل را یکی گوهر فتاد * کان به دریاها و گردونها نداد
۱۰۱۸Qچند صورت آخر ای صورت‌پرست * جانِ بی‌معنیت از صورت نَرَست
۱۰۱۸Nچند صورت آخر ای صورت پرست * جان بی‌معنیت از صورت نرست
۱۰۱۹Qگر بصورت آدمی اِنسان بُدی * احمد و بُو جَهْل خود یکسان بُدی
۱۰۱۹Nگر به صورت آدمی انسان بدی * احمد و بو جهل خود یکسان بدی
۱۰۲۰Qنقش بر دیوار مثلِ آدمست * بنْگر از صورت چه چیزِ او کمَست
۱۰۲۰Nنقش بر دیوار مثل آدم است * بنگر از صورت چه چیز او کم است
۱۰۲۱Qجان کمَست آن صورتِ با تاب را * رَوْ بجُو آن گوهرِ کَم‌یاب را
۱۰۲۱Nجان کم است آن صورت با تاب را * رو بجو آن گوهر کمیاب را
۱۰۲۲Qشد سرِ شیرانِ عالَم جمله پست * چون سگِ اصحاب را دادند دست
۱۰۲۲Nشد سر شیران عالم جمله پست * چون سگ اصحاب را دادند دست
۱۰۲۳Qچه زیانستش ازان نَقشِ نَفور * چونک جانش غرق شد در بَحْرِ نور
۱۰۲۳Nچه زیان استش از آن نقش نفور * چون که جانش غرق شد در بحر نور
۱۰۲۴Qوصفِ صورت نیست اندر خامَها * عالِم و عادل بود در نامَها
۱۰۲۴Nوصف صورت نیست اندر خامه‌ها * عالم و عادل بود در نامه‌ها
۱۰۲۵Qعالم و عادل همه معنیست بس * کِش نیابی در مکان و پیش و پس
۱۰۲۵Nعالم و عادل همه معنی است بس * کش نیابی در مکان و پیش و پس
۱۰۲۶Qمی‌زند بر تن ز سوی لامکان * می‌نگنجد در فلک خورشیدِ جان
۱۰۲۶Nمی‌زند بر تن ز سوی لامکان * می‌نگنجد در فلک خورشید جان