vol.5

Qūniyah Nicholson both

block:5004

title of 5004
۹۷Nمصطفی صبح آمد و در را گشاد * صبح آن گمراه را او راه داد
۹۸Nدر گشاد و گشت پنهان مصطفی * تا نگردد شرمسار آن مبتلا
۹۹Nتا برون آید رود گستاخ او * تا نبیند در گشا را پشت و رو
۱۰۰Nیا نهان شد در پس چیزی و یا * از وی‌اش پوشید دامان خدا
۱۰۱Nصِبْغَةَ اللَّهِ‌ گاه پوشیده کند * پرده‌ی بی‌چون بر آن ناظر تند
۱۰۲Nتا نبیند خصم را پهلوی خویش * قدرت یزدان از آن بیش است بیش
۱۰۳Nمصطفی می‌دید احوال شبش * لیک مانع بود فرمان ربش
۱۰۴Nتا که پیش از خبط بگشاید رهی * تا نیفتد ز آن فضیحت در چهی
۱۰۵Nلیک حکمت بود و امر آسمان * تا ببیند خویشتن را او چنان
۱۰۶Nبس عداوتها که آن یاری بود * بس خرابیها که معماری بود
۱۰۷Nجامه خواب پر حدث را یک فضول * قاصدا آورد در پیش رسول
۱۰۸Nکه چنین کردست مهمانت ببین * خنده‌ای زد رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ
۱۰۹Nکه بیار آن مطهره اینجا به پیش * تا بشویم جمله را با دست خویش
۱۱۰Nهر کسی می‌جست کز بهر خدا * جان ما و جسم ما قربان ترا
۱۱۱Nما بشوییم این حدث را تو بهل * کار دست است این نمط نه کار دل
۱۱۲Nای‌ لَعَمْرُکَ‌ مر ترا حق عمر خواند * پس خلیفه کرد و بر کرسی نشاند
۱۱۳Nما برای خدمت تو می‌زییم * چون تو خدمت می‌کنی پس ما چه‌ایم
۱۱۴Nگفت آن دانم و لیک این ساعتی است * که در این شستن به خویشم حکمتی است
۱۱۵Nمنتظر بودند کاین قول نبی است * تا پدید آید که این اسرار چیست
۱۱۶Nاو به جد می‌شست آن احداث را * خاص ز امر حق نه تقلید و ریا
۱۱۷Nکه دلش می‌گفت کاین را تو بشو * که در اینجا هست حکمت تو به تو